2733
2734
عنوان

شوهر فضول و دهن لق بیاین دارم سکته میکنم از دستش

| مشاهده متن کامل بحث + 1552 بازدید | 105 پست

حالا اصلا قضیه مهم نیست،این مهمه که شوهرت چرا میگه همینجا خونه بابام جامه،ینی نمیخواد مستقل بشه!!!؟؟؟

خدا تو دستمو بگیری،شاید به مو برسه ولی پاره نمیشه/قسمتی از دلنوشته میرزا تقی خان امیرکبیر در شب قدر:خدا،امیر تویی،کبیر تویی،تقی همون شاگرد آشپزه،تو راه رو بهم نشون بده .../ کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود کیه( اینو سرچ کنید)/خدا هر کی که این امضا رو میخونه حس خوشبختی رو بهش اعطا کن

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ای بابا شوهرت خیلی وابستس؟

وابسته که هست ولی قرار بود مستقل بشیم از امشب لج کرده میگع من از اینجا نمیرم میخوای بمون میخوای برو چیکار کنم واقعا داغونم،فردا فراره بابام اینا بیان مثلا مشکلمونو حل کنن اکه دیگه جدی جدی بگه من نمیخوام از اینجا برم چقکار کنم؟ نمیتونم به طلاق فکر کنم

حالا اصلا قضیه مهم نیست،این مهمه که شوهرت چرا میگه همینجا خونه بابام جامه،ینی نمیخواد مستقل بشه!!!؟؟ ...

قرار بود مستقل بشیم از امشب لج کرده میگع من از اینجا نمیرم میخوای بمون میخوای برو چیکار کنم واقعا داغونم،فردا فراره بابام اینا بیان مثلا مشکلمونو حل کنن اکه دیگه جدی جدی بگه من نمیخوام از اینجا برم چقکار کنم؟ نمیتونم به طلاق فکر کنم

2728
از اول قبول نمیکردی وظیفه شوهرت خونه بگیره نه خونواده اش

من فکر نمیکردم که انقدر با ما صمیمی بشن و انتظار داشته باشن همه چیو بهشون بگیم و سر ازکازمون در بیارن، شوهرم نک فرزنده وضع مالی بابا و مامانشم خوبه انتظار دارم کمکمون کنن که مستقل بشیم

من فکر نمیکردم که انقدر با ما صمیمی بشن و انتظار داشته باشن همه چیو بهشون بگیم و سر ازکازمون در بیار ...

چرا انقدر متوقع هستی؟

به منم گفتن بیاید پیش ما شهرستان من از اول قبول نکردم

گفتم نمیام بااحترام

توقع هم نداشتم الان هم خونه و ماشین دارم و هم مستقلم

کسی هم نمیتونه منت سرمون بذاره چون زحمت کشی خودمونه

ن عزیزم از دستت ناراحت نشدم خیلی اعصابم خرده،الان جاشو جدا کرد من رفتم بفلش کردم گفتم ببخشبد هیچ عکس ...

ناراحت نشو 

الان همه شون بهم ریختن احساسی حرف میزنند هرچند که از مادر شوهر پدر شوهر بعیده این رفتار سنی گذشته ازشون 

شما عاقلانه رفتار کن بسپر به زمان 

شوهرتم معلومه عمیقا تو فکر رفته اگه اومده لپتو کشیده پس دوستت داره ولی هنوز به این سرعت اونم با این دعوای پیش اومده نمی تونه تو رو مادر و پدرش بگه مستقل بشیم 

بزار میونه تون رو به راه بشه چند ماه دیگه کم کم قانع اش کن که برید اونم اگر هنوز صلاح زندگیتو در این میدونی 

قرار بود مستقل بشیم از امشب لج کرده میگع من از اینجا نمیرم میخوای بمون میخوای برو چیکار کنم واقعا دا ...

نه چون از رو لج میگه فعلا چیزی نگو،کاش زنگ بزنی بابات اینا بگی فعلا نیان،چون قبلا قصدشو داشته پس از لج که بیوفته دوباره دنبال هدفش میره،فعلا هیچی نگو صبوری کن،چهار پنج ماهه دیگه حرفشو پیش بکش اگه بازم گفت م من اینجا نمیرم بزار پدر مادرت باهاش صحبت کنن

خدا تو دستمو بگیری،شاید به مو برسه ولی پاره نمیشه/قسمتی از دلنوشته میرزا تقی خان امیرکبیر در شب قدر:خدا،امیر تویی،کبیر تویی،تقی همون شاگرد آشپزه،تو راه رو بهم نشون بده .../ کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود کیه( اینو سرچ کنید)/خدا هر کی که این امضا رو میخونه حس خوشبختی رو بهش اعطا کن
2738
چرا انقدر متوقع هستی؟ به منم گفتن بیاید پیش ما شهرستان من از اول قبول نکردم گفتم نمیام بااحترام ت ...

شرایط من فرق داره اون موقع انگار دهنم بسته شده بود بچه بودم فکر این چیزارو نمیکردم کسی هم نبود راهنماییم کنه الان اینجا خیلی اذیتم

ناراحت نشو  الان همه شون بهم ریختن احساسی حرف میزنند هرچند که از مادر شوهر پدر شوهر بعیده این ...

یعنی بگم بابام اینا نیان اینجا؟

بعد ممکنه تا ۱ هفته همینجوری سر سنگین باشیم با هم

خیلی ناراحتم دام خیلی گرفته مرسب از راهنماببت عزیزدلم

قرار بود مستقل بشیم از امشب لج کرده میگع من از اینجا نمیرم میخوای بمون میخوای برو چیکار کنم واقعا دا ...

عزیزم 

دلت نریزه 

با شوهرت منطقی رفتار کن اوضاع رو مدیریت کن 

بشین باشوهرت صحبت کن طوری که انگار اون حالا باید بیاد مشکل رو حل کنه 

اگر صلاح میدونی جلسه فردا رو کنسل کن تا وضعیت بدتر نشه بزرگ ترا بیان وسط خودشونم یه وقت به جا بهتر کردن اوضاع بدتر می کنند 

به شوهرت بگو عصبانی شدم حالا بیا کمک کن درستش کنیم اگر بهم کمک ندی دیگه نمیتونم روت حساب باز کنم حتی به شوخی بگو حالا دوتایی یه دسته گلی اب دادیم فردا من به مامان بابام میگم نیان تو هم به پدر و مادرت بگو خودمون حلش کردیم 

بزار اوضاع اروم بشه به شوهرتم بگو الان لج کردی قرارمون بود بریم منم الان گیر بهت نمی دم بریم ولی تو هم رو قولت بمون و بعدا شرایط رو برا رفتن جور کن 

بعدم عزیزم به فکر منافعت باش خصوصا مالی 

اگر خانواده شوهرت صمیمی شدن و خوبن دست از حساسیت بردار و اگر نفعتونه بمون همونجا تا چپتون پر بشه اگر وضعتون خوبه که خدارو شکر پس زودتر برید 

شوهرتو بنداز تو رگ معرفت کانالشو عوض کن 


شرایط من فرق داره اون موقع انگار دهنم بسته شده بود بچه بودم فکر این چیزارو نمیکردم کسی هم نبود ...

پس خانواده ات کجا بودند؟

اصلا چجوری به سن کم و بیکاری همسرت رضایت دادند؟

بنظر به تک فرزند بودنش طمع کردی

یعنی بگم بابام اینا نیان اینجا؟ بعد ممکنه تا ۱ هفته همینجوری سر سنگین باشیم با هم خیلی ناراحتم دام ...

خانمم من اینا که میگم وحی نیست 

میدونم تو این شرایطا سال ها گیر کردن طبیعیه تا اخر عمرمونم از این وضعیت ها هست 

اینا که می گم می خوام کمکت کنم خودت راه حل درست رو پیدا کنی وگرنه تضمینی نمی تونم بدم حرفام درسته نه شوهرت رو می شناسم نه کسی رو 

ولی سی سال کارم و تخصصم مشاوره بوده تو شرایطی بیکار شدم اومدم اینجا کاری از دستم براد انجام بدم و سایت خوبیه خودمم از شما دخترا و پسرای گل کلی چیز یاد گرفتم 

بشین خوب فکر کن هزار راه نرفته داری اونا رو روش مانور بده منم اول ازدواجم دری به تخته می خورد می گفتم طلاق می گیرم بعدا دیدم احساسی عمل کردم 

دعوات با شوهرت برام اشناست موضوعش فرق داره منم حساس بودم بازم خوبه خانواده شوهرت به نظر بد نیستن 

خانواده شوهر من که از پستی ترکوندن 

بازم حرفی داشتی درخدمتم دیر به دیر میام مهمون دارم 

وابسته که هست ولی قرار بود مستقل بشیم از امشب لج کرده میگع من از اینجا نمیرم میخوای بمون میخوای برو ...

ب نظرم بیخیال شو ی ذره

خانوادتو خالت نده

ی مدت کلاااا بیخیال باش

امیدوارم ک واس همیشه حل شه مشکلت

با سیاست برو جلو لج نکن اصلا

نمیدونم کی بود....چی چی بود...که یهو دوید تو زندگیم...با اون چشاش...اخ چشاش...چشاش...چشاش بدبختم کرد...اتیشم زد...
یعنی بگم بابام اینا نیان اینجا؟ بعد ممکنه تا ۱ هفته همینجوری سر سنگین باشیم با هم خیلی ناراحتم دام ...

سرسنگین باشه  

با ارامش و لحن ملایم حرفاتو بزن  بگو تحمل ندارم باهام سرسنگین باشی داری نباید اینطور می شد هر دو اشتباه کردیم  کمک کن درستش کنیم 

اگر از پس یه موضوع به این سادگی برنیایید پس بعدا برای مسائل مهم تر چی کار کنیم 

حتی بگو خوبه من فهمیدم نباید اینطور می شد ولی بعد از  تو داری بیشتر بهش دامن میزنی 

طوری نگو که انگار بهش التماس می کنی با اعتماد به نفس بگو نصیحتی حتی 

بگو خوبه والا حالا باید بیام نصیحتتم بکنم 

بزار بفهمه داری عاقلانه تر از اون رفتار می کنی 



2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687