نی نی یار جونم تعلیقم نکن من خیلی تنهام تنها امیدم به مامانا و کاربرای سایته🥺😭بوس بوووس❤️❤️❤️💜❤️💜
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
یعنی چی بخدا نمیفهمم چی میگین توروخدا یکی توضیح بده
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!