نی نی یار جونم تعلیقم نکن من خیلی تنهام تنها امیدم به مامانا و کاربرای سایته🥺😭بوس بوووس❤️❤️❤️💜❤️💜
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
یعنی چی بخدا نمیفهمم چی میگین توروخدا یکی توضیح بده
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!
چیزیست از جنس درد، وقتی که زخمی میشوی، از جنس شورمندی، وقتی که عشق را تجربه میکنی، از شعف، وقتی به دستش میآوری و از اندوه، وقتی دستانت نایی برای مشت شدنی مقابل ستم، در خود نمییابند. من از تمام دنیا شبی بریدم تو را که دیدم... میان چشم مستت چه ها ندیدم تو را که دیدم... غمِ تو را همان شب، که دل سپردم به جان خریدم قسم... به جانِ تو من، به جان رسیدم، تو را که دیدم!