مادرشوهرمن همش دنبال یه راهی هست حسادت منو تحریک کنه
از طریق خوده شوهرم
مثلا از عمه شوهرم بدش میاد چون اهل مهمونی گرفتن و خوش گذرونی هست
و عمه شوهرم خیلی مارو دوست داره خیلی احترام بهمون میذاره مهمونی هاش مارو دعوت میکنه
بعد مادرشوهرم واسه اینکه ما نریم میگه پسرمو نبر مهمونی این زنیکه دوستاش میوفتن پای شوهرت
یبار دیگه هم رفته بودیم در خونشون مستاجرش یه زن پلنگ مانند بود گفت وای خوبه پسرم نیومد وگرنه بهش نخ میداد
یبار دیگه هم، شوهرم ثبت نام کرده بود کلاس اتو کد بخاطر کرونا آنلاین شد کلاسش بعد من کنارش نشسته بودم دیدم تو کلاسه همش دختر هستن شوهر من تنها پسر هست
من به شوخی گفتم خوب که انلاین شد همش دخترن
مادرشوهرم گفت نه اینجوری یاد نمیگیره حتما باید حضوری بشه به شوهرم گفت نرو تا حضوریش کنن
بعد پوزخند بهم زد
کلا یه حالتیه من میفهمم از روی عقده حرف میزنه