ما یه همسایه داشتیم یه پیرمرد و پیر زن بودن مستاجر بودن
ولی کل تعطیلات عید و کل سه ماه تابستون دختر و نوه هاش میومدن خونه شون و اونقدر سر و صدا داشتن که نگو
پسر ها از صبح تا شب ولو بودن تو کوچه به فوتبال دختر بچه هم دم به دقیقه آیفون ما رو میزد
یه شب که از عید دیدنی برگشتیم ماشین دامادش جلو پارکینگ ما بود وقتی شوهرم رفت گفت ماشینتونو بردارید
پسراش و دومادش دور علی گلابی ورداشتن با همسرم درگیر شدن منم زنگ زدم به ۱۱۰ ازشون شکایت کردیم
خلاصه با صاحبخونه شون صحبت کردیم انداختشون بیرون راحت شدیم