سلام دوستان ...قبلنم تایپک زدم دوستم برای دوست پسرش چن تا عکس خیلی خصوصی فرستاده با پسره حرف زده عکسا رو داره هنوز میترسه سر یه اشتباه پخش بشن اصلا نمیدونه چیکار کنه خیلی نگرانشم...اینم بگم یک سال گذشته پسره تهدید نکرده چیزی ام نگفته خودش می ترسه منم نگرانشم
آدمی که تنها قوی شدن رو یاد بگیره مثل آدمیه که بتونه تنها توی جنگل زندگی کنه و این آدم حالا دیگه شکست ناپذیر میشه....البته که تعریف شکست ناپذیر کسی نیست که شکست نمیخوره، بلکه کسیه که بلند شدن دوباره بعد از شکست ها رو یاد گرفته....و حالا میشه گفت کسی که از اعماق چاه مشکلات به تنهایی خارج میشه، قدرت روبرو شدن با انواع طوفان های زندگی رو داره...پس اگه در اون موقعیتی نترس و ادامه بده....چون چیزی که آخرش برات میمونه ، یه آدم مستقل و قوی که به خودش تکیه و افتخار میکنه🥰 لطفا درخواست دوستی ندین قبول نمیکنم، بغیر از دوستای خودم که میشناسمشون💛
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷