2777
2789

۹ یا ده سالم بود خونه یکی از فامیلا بودیم شب یه ملخ بزرگ همش میپرید اینور اونور کسی کاریش نداشت من چون واقعا میترسیدم تو یه ظرف حبسش کردم بعد دونه ددنه شخکها و دست و ماهاشو بریدم بعد مورچهها اومدن خوردن بخدا قضاوتم نکنید چند روزیه اون صحنه جلو چشننه ۲۰ سال گذشته ولی من یادم میوفته دیونه میشم چقدر احمق و نادان بودم

من یه شب مردم صب پاشدم صبونمو خوردمورفتم پی زندگیم...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خوبه ازش ترسیدی واین بلاهارو سرش اوردی 

من اگه ملخ با دستم برخوردکنه تا دستموقطع نکنم راحت نمیشم😀

توبچگی همه ازین مدل کارا کردیم ازخداطلب بخشش کن خداوندمهربان هم حتما میبخشه زیادذهنتودرگیرنکن

الهی وربی من لی غیرک
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز