من و اون هردو بیست سالمونه از نظر مالی خیلی فاصله داریم
من توی خانواده ای مرفه و بالایی ام
ولی اون توی خانواده سطح پایین
اون پدرو مادرش میخوان طلاق بگیرن.ولی من خانواده ام این چیزا واسشون عیب
اون باباش دوتا زن داره ب اولی خیانت کرد دومی رو گرفته بود.این چیزا واس من عیب.جداازاینا هرچی بهش میگم
درس بخونه کنکور بده ی رشته تاپ قبول شه
خانوادم منو فقط ب دکتر مهندس میدن
تاالان کمترین سطح خواستگارم پسر قاضی بوده
هیچ دروغی ندارم بگم همش راست
ب خاطر ایشون من تحمل کردم گفتم درس میخونه
کنکور میده و... ولی نه
بعد تقریبا 8ماه فهمیدم پسری نیس برای اینده اش تلاش کنه
فقط توی حال
الان رفته ی شرکت کار میکنه رسمی ام نیس
هروقت باشه بهش میگن برو
ب اندازه ای که کل وقتشو میزاره واس راضی کردن شرکت
نمیزاره واس درس که فردا پس فردا ی پزشک شه لااقل
روم شه بگم ب خانوادم این همه نقص داره لااقل شغلش خوبه و فلان
اینااااااااا همههههه ب کنااار
دقیقا از طایفه ای از لراس که مامانم سرش بره دختر نمیده بهشون
من ی ماهه دارم بهش میگم لعنتی نمیشه باهم باشیم قبول کن
نمیفهمه.
تلاش نمیکنه برای من