کاش میدونست چقدر دوستش داری
این نیز بگذرد مطمئنا سنت کمه یا روحیت حسای درست میشع غصه نخور مرد باش
بنویسید ایراد نداره هر جوری بلدید به خودتون کمک کنید !
ولی اینکه چشم تو چشم میشید و هیجان زده میشیدم کنترل کنید تابلو نباشین اتفاقا تو یه جمعی چیزی راحت بدون نگاه کردن بهش که انگار اصلا مهم نیست چیزی بهش بگین یه طوری که حس کنه دیگه پیگیرش نیستید و با بقیه همکاراتون صحبت کنید .
گاهی هر چیزی رو خیلی نفی کنید بولد میشه سعی کنید براتون مهم نباشه به این جمله فکر کنید و با خودتون تکرارش کتید " من عاشقم به عشق نه بر خیال تو ! "
از همون اول خواستم کنترلش کنم نشد. یکی دوبار باهاش تند هم صحبت کردم. اما نشد که نشد.
خواستم حواسم رو پرت کنم نشد.
بعضی چیزا در اختیار آدم نیست انگار
یه مدت بعد اینکه جواب منفی داد ، راحت بودم. نمیدیدمش.
دوهفته زندگیم به روال عادی برگشته بود تا دوباره از عمد جلو چشماش سبز شد و بهم خیره شد. زل زد و اومد سر راهم. همه ساختمون رو دور میزد و پنجره نگام میکرد .
هرچی رشته کرده بودم پنبه شد.
خیلی سعی کردم نبینمش اما نشد که نشد. یا خودش میاد جلوی چشمام. نگاهمو میدزدم. تو خلوت دیگه کاملا بهم میریزم. چون کسیو ندارم اینجا باهاش صحبت کنم در اینباره.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
