خاله من تو عقد جدا شد.، دوباره ازدواج کرد الانم بارداره.
دوستم تو عقد به خاطر یه سری اختلاف با شوهرش طلاق گرف دوباره عقد کرد الان چند ماهیه که سر خونه زندگیشه.
اون یکی دوستم تو عقد طلاق گرف دوباره عقد کرده.
اینا همه خانواده ها پشتشون بودن
اخه به خدا تو فامیلای ما اصلا هیچچچچکس طلاق نگرفته حتی یه نفر
تو دوستامونم همینطور .
بعد مامان بابای من تو محل سرشناسن همه میشناسنشون ینی از قدیمیای محلن. پدربزرگ و مادربزرگم جفتشون ادمای خیلی خوب، دست به خیر ، پدربزرگم معلم قران هم بوده همه روشون حساب میکردن همه میشناختنشون
میخوام بگم معمولا تو چنین خونواده هایی طلاق و این چیزا رو خیییلییی بد میدونن
خیلی از حرف مردم و نگاهاشون میترسم، میترسم طرد شم و شرایط بعد طلاق واسم سخت تر باشه
همسر من یه ادم اجتماعی و زبون بازه ، من برعکس اون ارومم
کسی از نزدیک رابطه ما رو ندیدخ و ضعفای همسرمو کسی ندیده ولی فقط و صرفا چون "اجتماعیه" مطمئنم بعد جدایی همه فکر میکنن مشکل از سمت من بوده ! در صورتی که این همسرم هست که پدرش معتاد بوده(ما اینو به هیشکی نگفتیم) این همسرمه که خونوادش سطحشون خیلی پایینتر از ماست به لحاظ فرهنگی اما کسی بینشون نیست که از نزدیک ببینه. خونواده همسرم فقط ویترینشون قشنگه از درون خیلی داغونن ، ولی هیییشششکی اینا رو نمیدونه و همه حتی خونواده خودم میگن مشکل از توعه هنسرت به این خوبی! این همسرمه که نمیتونه رابطه جنسی خوبی برقرار کنه با من! و خیلی چیزای دیگه
بیشتر کسایی که طلاق میگیرن میگن ما از زمان عقد میخواستیم جدا بشیم ولی نشدیم،
خب اینجوری فقط دارن عمرشونو تلف میکنن
حالا شما مشکلت جدیه عزیزم؟
