دیروز مادرش اومد میخاست منو بزنه مامانم نذاشت و حرفای خیلی بدی بهم زد که منم جوابشو دادم شب رفته بود به شوهرم نمیدونم چی گفته بود شوهرم مست اومد خونه پدرم .بابام خونه نبود چاقو دستش بود داد میزد و میگفت همتونو میکشم مامانم زنگ زد پلیس و به بابام خبر میدادیم که عمو هامو بفرسته دختر بزرگمو بغلش کردو فرار کرد من زنگ زدم پلیس و گفتم دیگه نیاد و عموهام و پسر عموهام تا صبح پیشمون بودن که دیگه نیاد دختر 4 سالمو برد اون حتی یه لحظه هم ازم دور نمیموند دلم براش تنگ شده دارم دیونه میشم کوچیکرو هم میخواست ببره ولی نتونست نمیدونم چیکار کنم همش فکرم پیش دخترم مونده
بزنگ پلیس بگو دخترمو برد
واااا چه بد
وای چ اتفاق بدی
از کاراش فیلم بگیر براش پرونده درس کن
كاش از اين صحنه فيلم ميگرفتي
شايد بدردت بخوره
با پلیس برو دم خونه ی ماامانشینا
چرا ب پلیس رنگ زدی گفتی نیاد اخه
گذاشتی دخترتو ی مست روانی ببره؟
کاشکی دخترتو تو اتاقی جایی میذاشتی نمیدیدش
شكايت كن
دخترت الان بايد پيش مادرش باشه
نباید درو باز میکردین بعد باید میزاشتی پلیس بیاد میگفتی مسته و معتاده دخترم امنیت جانی نداره
ای خدا این حیوونارو نمیشد نمی افریدی
باید میزاشتی ۱۱۰ میومد صورت جلسه میکرد
بعدم میرفتن در خونشون و میدیدن مسته
در ضمن بخاطر بچه ات هم كه شده با مادر ديوانه اش كنار بيا و جوابشو نده
تحريكشون نكن
برو پيگيرشو بچه ات الان كجاس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
