دوستم یه پسر ۴ ساله داره
خودشم دختر خوبیه خوشکل همه چی تموم برامم گفته ک توی رابطه جنس ی و اینا کم نمیزارهدبرا این شوهر عوضیش
شوهرش محل کارش چند ساعت فاصله داره با خونش دستگاه سنگین داره
ماهیانه میاد خونه
شریکش مجرده و رفیق باز حتی زن باز
خونه مجردی دارن میخابن روزا میرن سر کار گویا
دوستم گف شوهرش سریع یه مدت خیلی عوض شد مشکوک و اینا
ببخشید سریع میگم میخام برم سر اصل مطلی عصابم خورده....
دوستم پا میشه یه روز ناگهانی با باباش میره شهر شوهرش به شوهره هم نمیگه داره میاد و میره سمت خونه
هر چی در میزنه کسی باز نمیکنه
میرن و چن ساعت بغد مسان گوشی شوهرش هم خاموش بوده
دوباره در میرنه کسی باز نمیکنه ولی گفت لحظه اخر صدای زن شنیدم از خونه روح از بدنم رف
ولی گفت همون یه لحظه بود و فک کردم توهم زدم هرچی گوش دادم صدا نیمد
خلاصه این بدبخت میره پارک پایین میشینه زل میزنه ب تراس خونه منتظر شوهرش
میبینه چن تا زن از خونهذبیرون میان پشت سرشم شوهرش و شریکش😭😭😭😭
زبونش لال میشه خدایا اون لحظه هر کی باشه میمیره یه زن نمیتونه تحمل کنه
سختی و زجرش زیاده مرگ راحت تره بخدا با چشم خودت ببینی
باباش نمیره جلو نمیدونم به علت خودشم نمیره جلو
میرن از همسایه ها میپرسن امار دقیق میدن که شوهرت فقط با یه زنه خیلی میاد و خونشونه و ما فکر کردیم زنشه
دوستم میره خونه همسایه میشینه تا به گفته همسایه شب با همون زنه شوهرش بیاد و مچشو بگیره
بچه همسایه خبر میده اومدن و
دوستم چن دیقه بعد میره دمخونه زنگ میزنه
همسایه میگه منم ...زن خراب میشناخته همسایرو درو باز میکنه با دوستم رو به رو میشه
میگفت قاشق دستش بود و با تاپ و ساپورت و ارایش غلیظ داشت اشپزی میکرد و 😭😭😭😭
اینا میرن تو و داد و بیداد و دعوا و پلیس و
حالا معلوم شده زنه صیغشه میخاد بگیرتش
انقد غصه خوردم براش لبام خشک شده از شوری اشک ترکیده
دوستم خانمه تحصیل کرده خوشکل خوش اخلاق
سال هاس میشناسمش چقد عاشق شوهرش بود
چقد میبخشید کاستی های شوهرشو
حالا میخاد جدا شه جوونم هس همش ۲۲ سالشع
💔💔