یکی هست چند ساله حدود ۴ ۵ ساله همش دنبالمه هرجا باشم اونم هست ت خیابون و... ، ت تل و وات اینستا و... همه جا همیشه پ میده بلاکش میکنم باز با ی شماره دیگ میاد روزی یک شماره
من اصلا بهش اهمیت نمیدم چون از ابرو و اینا می ترسم
دوسال پیشم اومد جلو دبیرستان مزاحمم میشد راهمو سد میکرد و میگفت تروخدا وایسا و ... منم ب مدیرمون گفتم و رفتم توی دفتر مدیر چون اونجا نمیومد منم خیلی ترسیده بودم بهم اب قند و این چیزا دادن و زنگ زدن پلیس وقتی رسید گفتن بیا بگو کدومه با پلیسا رفتیم جلو در بهشون نشونش دادم کلی دنبالش دوییدن تا گرفتنش بعد ت خیابون داد میزد و تهدیدم میکرد ک بلا میارم سرت و ... پلیسام تا خورد زدنش و بردنش منم چون ترسیده بودم با مدیرمون رفتم خونه
دیگ دیدنش و مزاحمتاش برام عادی شده بود
فکر کنید ۴ ۵ سال هر موقعه بیرون میرید مزاحمتون شه البت جلو خانوادم کمتر جلو چشمم بود پشت سرم میومد انگار دوست داشت پشت سرم راه بره فقط و تعقیبم کنه
دیروزم با زنداییم بازار رفتم ی پیرمرده بهم دست زد گرفت زدش تا بیهوش شد و من از ترس فرار کردم اونم داد میکشید گمشو و...
ی بارم از کلاس زبان ک میومدم دیدمش خیابون خلوت بود ترسیده بودم زیاد اومد سمتم دوییدم و.. ولی بهم رسیدو دستمو کشد گف من دوست دارم ت حتی نگاهمم نمیکنی و...
خودشو میزد و گریه میکرد من گریم گرفته بود شدید هی میگفتم ولم کن و برو اونم گفت منو نمی خوای؟گفتم ن و...
گفت باشه بلند شدو رفت منم داشتم میرفتم ک با ماشین جلوم رو گرفت گفت ن من خود خواهمو نمیزارم بری باید باهم بیای و ب زور میخواست سوار ماشینم کنه جیغ زدم مردم از خونه هاشون اومدن و من فرار کردم...
تا امشب
زنگ زد (جوابشو دادم ببینم چی میگ قصد داشتم ب خانوادم بگم)
گف خوبی گفتم خوبم و هیچ حرف نمیزد داشتم شروع میکردم ک ولم کنو و باهام کار نداشته باش ک گفت خفه شو بزار من حرف بزنم (فک کنم مست بود)
گفت دیگ صبرم تموم شده و نمی تونم (خوشحال شدم ک میخواد ولم کنه)
ولی گفت میخوام ببام بدزدمت جوری ک خودتم نفهمی ی میبرمت اونور با خودم زندگی میکنی ی میفروشمت
بچها خیلی ترسیدم نمیدونم چکار کنم
سنمم کمه نمیخوام وارد رابطه ای بشم و از ابرو خوانوادمم میترسم و...
بگید چکار کنم ب خانوادم بگم ی چی؟