بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دقیقاً . اینهمه پول رو از تبلیغات بلاگری بدست آوردن؟
خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس، بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستی...خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم، بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم... بگذار آرام باشم، به کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی... فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم...اینگونه عاشقی کردن را خودت به من آموختی احساس خودت به تمام بنده هایت...آری حس مادری را میگویم😊❤❤❤ فرزندانم عزیزان دلم، الله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین. شفای کامل بیمارم صلوات.
الحمدالله که درگیر اینستاگرام نیستم کلا ندارم فضای جالبی نداره به نظرم
گروه آبی شروع چالش اول مهر وزن اولیه ۷ تیر ۹۹ کیلو وزن شروع چالش پاییزی ۸۶۴۰۰🙄وزن هدف ۷۵ان شاالله 😍 هدف اول۸۵💪 هدف دوم ۸۰ 🔒هدف سوم ۷۵🔒 یبار تمام تلاشت رو بکن و همون چیزی شو که میخوای 😚
همههمینیم اکثرا من که هرچی دارم باید بدم دکتر حتی سلامتیم ندارم چند ماهه درگیر کرونام ریه هام اذیت میشه همش دکتر اونوقت اینا پولشون شکر خدا صرف قروفر وکوچیک وبزرگ کردن نوک دماغ وببخشید گردی پشتشون میشه 😁تازه بدهیم دارم باید اونم بدم 😂😂😂
وای آره دقیقا همشون سرگرم ویلا خریدن و خونه عوض کردن و وسایل گرون خریدن برا خونه هاشونن ؛ جریان چیه ؟؟؟؟؟
یعنی بین بلاگرا هم چشم و هم چشمی هست؟😐😂
از شیما استایل بگیر تا صبا مرشدی
گیتا و نگین عابد زاده و وووو وووو ..
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️
چشم و هم چشمی که فک نکنم پول دارن میخرن خوش به حالشون
یعنی همشون یهو با هم بر پا شدن واسه خونه خریدن ؟؟؟
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️