با یکی ام هفت ساله باهمیم خیلی ام ادعای عاشقیش هس و واقعا هم هست اما جریان دوستی خاله خرسع .هه
دیشب ک حرف زدیم شب بخیری گفتیمو تمام دیگه خبری ازش نبود تا ساعت ۱۰امشب منم کارداشتم و نمیشد بزنگمش.منتظر بودم ببینم دلش تنگ میشه یا ن.دیدم نه.پیامش دادم و پرسیدم کجایی ک گفت بیرونم.منم دیگ هیچی نگفنم جوابشم ندادم حداقل ی پیام میداد ک بیرونم من نگرانش نشم.اخه ۲۴ساعت بیخبر اونم از عشقت ک ...!هعییی میخام مث خودش شم دیگ بگید چیکارکنم حساب کار دستش بیاد