خالم اینا ی جمع دوستای صمیمی دارن ی بار ما رو هم دعوت کرده بود که جشن تععین جنسیت بود رد دستاشون از ما خیلی خونشون اومد گفتن باهامون رفت و آمد کنین ما هم خونشمون اومده بود ولی خالم راضی نیست باهاشون رفت و آمد کنین
در ضمن خودش هم از طریق یکی از بچه ها ی اونجا وارد جمع شده بود
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
یاد دوران مدرسه افتادم.چه قدر زخم خوردم از این قضیه.بعد باهم صمیمی شدن منو یادشون رفت
درسته زخم میخوری ولی تو همین اتفاقا و چالشا میشه دوستای واقعی رو شناخت :)
کاربرهای آقا و کاربرای زبون کاکتوسی و یبس ریپلای نکنن ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری نذار خورشیدمون بمیره تو مثل روز پاکی مثل دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره ♡