سلام بچها خوبین؟
من نیکی ام ۱۵ سالمه یک ساله ازدواج کردم خیلی عاشقانه هم ازدواج کردم البته الان عقدم
همسرم یه مرد فوق العاده است خیلیم دوسم داره
ولی من یه رفتاری دارم که خودمم می دونم اشتباهه ولی وقتی اتفاق می یفته نمی تونم جلوشو بگیرم
من از دیروز بابام تصمیم گرف باهم بریم باغمون گفت به شوهرتم بگو بیاد منم گفتم گفت باشه میام🤕
امروز که قرار شد بریم گفت دندونم درد میکنه نمی یام 🙄
جالبش اینه هروقت مهمونی خونه فامیل من باشه نمی یاد یا فامیل منو مسخره میکنه در صورتی که اگر من توی مهمونی های خانوادگیش شرکت نکنم میگه ابرومو بردی😑
گفتم که من یه رفتار بدی دارم وقتی عصبی میشم دیگه نمی تونم فک کنم همینجوری هرچی دلم خواست بهش گفتم اونم چیزی نگفت و بعدش گفت میخواستی قبول نکنی زنم شی😒
منم دیگه ببشتر عصبی شدم و ...
بعد که یکم جو اروم شد زنگ زد گفت تا وقتی که این رفتارتو درست نکردی اسمم نیار😭😭😭
الان نمی دونم باید چی کار کنم باید برم منت کشی یا صبر کنم خودش بیاد کسی هست که مشکل منو داشته باشه؟ لطفا کمکم کنید 😔