اصا باهم حرف نمیزنیم اصا چیزی تعریف نمیکنه برام شبا که میاد درحد بیار ببرو.بادخترمون حرف بزنه وهمش توگوشی همش میره کار اصا نمیریم بیرون باهم بعضی وقتا میگم بیا بریم حس میکنم یعنی باین نتیجه رسیدم کلا دوست نداره باهم باشیم بریم بیرون بهش خوش نمیگزره یعنی بعضی وقتا یه کاری میکنه حتما یه جا میخایم بریم یکی بامون بیا بخاطرهمین خستم کرده نمیدونم چیمارکنم دوستان
عه منم مث شمام واقعا نميدونم چ مرگشونه
دقيقا مام بايد يكي باهامون بياد…
همه مردا همینجورین دوس دارن با مردا برن بیرون یا باکسی برن دورشون شلوغ باشه خانوادگی خلوت دوس ندارن الان زندگیا شده گوشیو اینترنت همه همینن،دوست نداشت گه تورو نمیگرفت میرف اونی که دوسش داره رو میگرفت و ازت یه دختر خوشگل نداشت الان
منم ی سال زندگیم همینه جدیدا بدترم شدم صب ساعت ۹ میره شب یک و دو میاد اگرم نیاد باهزار تا زنگ و پیام ک بش میدم از اخرم میگ نمیام همین خیلی داغونم ازصب تا شب تو خونه اعصابم بهم ریخته
اخه چرا اینجوری من کلا خودمم خیلی کم حرفم ولی دوست دارم باش حرف بزنم باهم بریم بیرون خوشبگزرونیم اما اینجور نیست که میخام تا میخام حرف بزنم میگه چقدقرقرمیکنی
من چکارکنم که خیلی دوست داشته باشه بامن باشه حرف بزنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
