بعد از ۴ سال ک عاشقش بودمو خبر نداشت اومد خاستگاریم اونم ی پسر مغروررر ک مث من عاشق بود و از ترس جواب منفینمیومد دلشو زده بود ب دریا و اومد ...
ی بار بابام باهام حرف زد گف واقعا بنظرت خوبه و ... گفتم اره
بعد ک خواستیم باهم حرف بزنیم بهم گف خوب فکراتو کردی من تو رو برا یکی دوروز نمیخواما برا تموم عمرم میخوام با خجالت گفتم اره
الان خودش میگه اون شب از ذوق و خوشحالی تو ۵ صب تو خیابونا بودم رفیقام میگفتن بسه دیگه برو خونتون😂😂