بچه ها تروخدا نظر بدید همتون تاانتها بخونید🙏🖤.من با دوس پسرم مجبور شدم کات کنم بخاطر تعادل اخلاقی که نداشت ولی خیلیییی دوسش داشتم اونم داشت ولی نه به اندازه من یروز عاشق بود یروز فارغ هی میرفت و میومد منم به امید درست کردنش یا درست شدنش و علاقم و زمانی ک براش گذاشته بودم قبولش میکردم.خلاصه یه ماه از اشتی نگذشت توافقی انگار جداشدیم بماند که من مایل نبودم زیاد و ضربه بدی خوردم.دوستاشو قبول نداشتم چون چشم دیدن نداشتن ولی برادرشو قبول داشتم اروم بود پسر خوبی بود همه چیو بهش میگفتم اونم هیچی به دوس پسرم نمیگفت حتی وقتی منومیدید.خلاصه سری اخرم به نیت دوس پسرم رفتم که دردو دل کنم با داداشش ولی اون انتهای همه اینا گفت من باورم نمیشد به برادرم بگردی اون داداشمه دوسش دارم ولی مقصر خودتی که برگشتی اخلاقش اینه.گفت من یادگرفتم هرچی که هستو بگم گفت تو که میدونی من زیاد باکسی حرف نمیزنم ولی من از تو خوشم اومده بامن دوست شو خیلی وقت پیش میخواسم بگم🥺🥺🥺من خشکم زد موندم چیکاکنم گفتم داداشت جلوتو قربون صدقم میرفت الان توچجوری قبول میکنی تا دیروز به اون میگفتم عشقم الان به تو بگم؟!گفت برام مهم نیست اینا گذشته.من اخلاقاتو دوس دارم کارایی که داداشم نتونست برات بکنرو من میکنم.گفتم میتونی به برادرت بگی گفت اره میتونم!من جواب نه دادم گفت بازم فکر کن و ازم خواست بین خودمون باشه بهم اعتماد کرده گفت زمانی اعلام میکنه به همه که نظرم مثبت باشه...من تو شوکم چیکار کنم؟بااینکه کات بودم بهش پیام دادم گفتم باید راجب مساله مهمی ببینمت صحبت کنم خیلی پیگیر شد چیه یگو ولی من گفتم تلفنی نه!اونم بهونه اورد ک مریضه حضوری نمیتونه از ترس اینکه نفرینش نکنم و غر نزنم یا دلش تنگ شه نیومد وقتی دید منم تلفنی نمیگم گفت بدرکککک و قطع کرد.الان بنظرتون من چیکار کنم؟میترسم پشت تلفن بگم و طلبکارم شم دوتا فحشمم بده و تهمت بزنه و قطع کنه بعدم با داداشش دعوا شه و داداشه بریزه سر من از طرفیم اگه نگم رو دلم سنگینی میکنه😔شما میگید چیکار کنم؟وایسم چندروز دیگع بگذره چون تازه کات شده و دعوا و بحثمون داغه و بعد بگم!؟یاالان بگم؟دوستم میگه جفتشو بیخبال شو و برو.ولی این همه شخصیتمو خورد کردن بدون هیچ کاری کجا برم!اونا که جیگر منو اتیش زدن حداقل یکمم خودش بسوزه
خدایا کسی اینجا به یادش نیست که دنیا زیر چشماته ◉ یه عمره یادمون رفته زمین دارمکافاته ◉ فراموشم شده گاهی که من اینجا چه ها کردم ◉ که باید روزی از اینجا بازم پیش تو برگردم ◉ خدایا وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن ◉ شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن ღ
من یه تجربه ی تلخی تو این زمینه دارم. این که هیچ وقت هیچ وقت با هیچکدوم از نزدیکای دوس پسرم یا کراشم درد و دل نکنم .اونا الکی میگن که هیچی به اون یارو نمیگن. درصورتی که مو به موی حرفاتو می زارن کف دستش
دیدم این مودل قضایارو که تهش تنها کسی که ضربه خورده دختره بوده
قیمت آب معدنی تو سوپرمارکت چهارتومنه تو کافی شاپ ۸تومن همون آب توی فرودگاه ۲۰ تومن آب همون آبه فقط مکان و جاش عوض شده اگه دیدی جایی ارزشت و نادیده گرفتن جاتو عوض کن🤍🤍
من اگه حس کنم یکی ازم ناراحته ممکنه روم نشه ازش بپرسم که چرا ازم ناراحته یا اصن از دستم ناراحت هست یا نه، ولی بعدش انقد بهش خوبی میکنم تا اون ناراحتیه یا هرچی که بوده از ذهنش پاک بشه، اونوقت بعضیا عمدا دل میشکنن، کاش یکم وجدان داشته باشین
من بعید میدونم که محمد درجریان کار داداشش باشه چون داداشرو قسم دادم و اخلاقش دستمه.ولی یدرصد اگه دست به یکی کرده باشن که بریزن رو من چی؟منو بد جلوه بدن!سکوت منو برمبنای رضایت بگیرن یا پنهان کاری یا چمیدونم بعدا گندش دراد یجور دیکه صحنه سازی کنن یا منو مقصر کنن که چرا نگفتی تا برخورد بشه
من یه تجربه ی تلخی تو این زمینه دارم. این که هیچ وقت هیچ وقت با هیچکدوم از نزدیکای دوس پسرم یا کراشم ...
دقیقا یسری بمن گفت اماره منو از داداشم نگیر.بدش میومد که اطرافیانش از رابطمون بدونن دوستاش که چشم دیدن نداشتن هیچوقت نمیرفتم سمتشون تنها کمک حال من داداشش بود.اعتماد داشتم پس حتی وقتی محمدم میگفت نگو چیزی باز میکفتم بلکه کمکی بشه فرجی بشه.الانم بااین که کات شده میترسم نگم و این زخم یجا سر باز کنه یجور دیگه بیان شه انگار من گناه کارم!اگرم بگم بازم اون داداش تنیشو ول نمیکنه که بدتر به من وصله میچسبونه که چرا اصلا داداشمو دیدی و صحبت کردی که این چیزا پیش بیاد.توچی میگی؟