کیا پدر شوهرشون فوت شده و مادر شوهرشون تنهاس؟؟؟

کاش ب یکساعت شوهرم قانع بود.

میگ خونه بزرگه و نا امن چجور تنها شب بمونه..با اینک مادرش ترسو ولی مغرور و حتی درخواست نمیکنه ک بیاید پیشم ..البت ب ما نمیگه ب بقیه بچهاش التماس میکنه ک نیاید مریض نشید ولی شوهر من باید همه کارا بکنه نمیگه خدا نکرده مریض میشه تو این شرایط هی در رفت و امد

بخدا اینطوریم خوبه...تو خونه خودتی حالا ی هفته هم بیاد..ولی اینک عصر تا ظهر ی جا بعد بیای ی سر ب خونت بزنی ...بعد هر شب جا خوابت عوض بشه....کار خونه خودت ..کار اونور...نک همه کارا ولی بیکارم ک نمیشه نشست...روانییی شدم بخدا دست و گردنم شدید درد میکنن.ولی کی ک بفهمه ..فک میکنن غر میزنم ..من از اینده میترسم...تازه اقدامیم هستم...با این استراسا و بی خوابیا 😔

ب شوهرم میگ بیا نصف خونه بخر سهم خواهر و برادرت بشین اینجا...ی اتاق بده من...ولی من اصلا نمیتونم هر روز باهاش باشم....بعد سر همین خونه ۳ سالللل مارو واقعا عذاب داد عروسی نگرفتیم کل خوشیامونو گرفت ..الان ک اون بنده خدا ک هیچ کاره بود فوت شده میگ بیاید خونه و...

خیلی صحبت میکنه  ینی ب یاد ندارم ۵ دیقه سکوت کرده باشه .....اصصصصصلا یا با من یا همسرم یا تلفن تا قطع میکنه باز با تو.اصلا هر چیزو ۱۰۰۰ بار میگ حتی اگ سرت تو گوشی و کتابم باشه اهمیت نمیده و میگه منم ادم کم حرفیم بخدا روحم داغوووونه

کاش منم اینطوری بودم...امیدی ب ازدواج بود یا ب هفته ای چند بار سر زدن راضی بودن

ن تازه فوت شده پدرشوهرم 😔با اینک قبل فوتش ما قهر هم بودیم بخاطر مادرشوهرم ...این وسط جوونی ما رفت و اون بنده خدا😔

من با اینک کل حرمتا رو شکسته و خیلیم زبونش دراز در عین محبتش ک کاش نداشت بیشتر رو مخ....

هه واسه همون خونه نزاشت شوهرم طبقه بالا بسازه مراقب پدرش باشه جنگ راه انداخت عروسی نگرفتیم ۳ سال عقد بودم خون کرد ب دلمون خودشم نتونست پدر شوهرمو مراقبت کنه تا مرد...حالا بیاد مفتکی خونه بده ب ما😂😕

دیدن مشکلی نیست میگه شب تنها نمونه.... و حتی خودشم با مادرش و زندگی باهاش موافق نیست ولی خونه بزرگ و مادرش ترسو و البته غیرت همسرمم نمیزاره...منطقه هم گرون جوری نیس بتونیم خونمونو بیاریم این منطقه...

اگ ب سر زدن بود ک هر روزم میومدیم..ولی الان دو هفتس واقعا از زندگی افتادیم....

متاسفانه نوهاش بزرگش ۸ سالشه...وگرن این خیلی خوب اگ کسی بود ک فقط شبا بیاد پیشش ما روزا سر بزنیم یا همسرم بیاد سر بزنه...ولی مشکل شباس...نصف روزمون اینور نصف اونور اصلا اوضاع بدیه....خیلی تصمیم سختی خدا خودش خیر قرارش بده