ب خدا با عشق ازدواج کردم باهم دوست بودیم،ی وقتا میگم ک همه میگن دوستی ک ب ازدواج ختم بشه شور و شوقش یه مدته،نکنه مال ما مدتش تموم شده ؟برا هم عادی شدیم؟اما بعدا فک میکنم میبینم لحظات خوبمون خیلی بیشتره
دلیل زندگیم 🙂🙂🙂
کلا شرایط جامعه طوری شده مشکلات بیشتری هست،،ولی زندگی همینه یبار تو اوجیم یبارم ن،،اما تو هر پستیو بلندی زندگی خدارو داشته باشی خدا همیشه باهات هست،،،سبک ونوع زندگیتو یکم تغییر بده،،،صبحا پاشو نمازتو بخون شکر گذار باش ک سالمی ک نفس میکشی ک همسرتو داری و خیلی نعمتهایی ک خدا داده وما باذهن کوچکمون شاید اصلا اونهارو نمبینیم یا قادر ب درکش نیستیم،،،کم کم روحیه ت خوب میشه برکت میاد بزندگیت،،،پول خیلی خیلی مهمه اما اگه فکرشم بکنی درکنار مهم بودنش خیلی خیلی بی ارزشه ک بخوای خودتو و روحتو بخاطرش برنجونی،واسه همه مشکلات بخدا توکل کن حتما حتما درست میشه،،زندگیو سخت نگیر عمر انسان خیلی خیلی کوتاهه
توروخدا اگ مشاوری تو سایت هس بهم معرفیش کنین دیگ دارم جون میدم
ان شاالله حالت خوب میشه
عزیزم شما مشکلت کم بودن ارتباط با خداست.
ارتباط عمیییییق.....
بهتون مجموعه کتاب های طعم شیرین خدا رو پیشنهاد میکنم. نوشته محسن عباسی ولدی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
