دوران دوستی هم یادمه چند بار منو بیرون دید با دوستام به زور سوار ماشینش کرد منو و کلی عصبی میشد ک پیاده روی نکنم و نرم بیرون و اینا ..یادمه یبار پابند بسته بودم کلی دعوام کرد و قهر کرد .فقط دوست بودیم .
الآنم ک شوهرمه بخدا هیجا نمیذاره برم حتی اگه چیزی لازم داشته باشم واس خودم کفش کیف یا هر چی خودش میره و منو نمیبره .حتی بعضی وقتا ک میریم بیرون با ماشین پرده رو میکشه ک کسی نبینتم ..نمیدونم واقعا از این بابت ناراحت باشم یا نه ...چیکار کنم حس زندونیا رو دارم ...عقده ای شدم ...کلا جایی هم نمیذاره برم حتی با بابام ...با خونوادم نمیذاره برم مسافرت ...میگه باید توخونه باشی فقط ..چیکار کنم بنظرتون ..بدم میاد بخدا خسته شدم
..یعنی چرا اینطوریه؟؟
تحقیرت هم کنم کافــــی نیست؛تفریقت میکنم از تمام زندگــیم :) بخشيدن آدما هميشه بهترين گزينه نيسآدما رو بندازين دور تا بفهمن با ببخشيد چيزي درست نميشه!
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.