من خانواده همسرمم بسیاااار اذیتم کردن اون دوران. انگار اونا زایمان کردن. اننننقدر حساس شده بودن و هی زخم زبون میزدن....
زایمانمم بسیار سخت بود.
۱۸ ساعت درد کشیدم ۹ ساعت تو فاز فعال بودم یعنی ماگزیمم درد...
در نهایت هم بچه نیومد و سزارین....
سزارین بسیاااااار سختی داشتم بسیاااااار....
به خاطر همین خودمم ناااابود بودم نمیتونستم شوهرم و درک کنم
استارتر خواهش میکنم دیگه پستای منو لایک نکن دهنم سرویس شد از بس لایک کردی 😐😐😐😐😐😐😐
من رو بردی به روز زایمانم ببین من چه دردی کشیدم که میگم درد زایمانم موقعی که بچه رو به دنیا اوردن خیلی بهتر بود بعد به دنیا اوردن بچه دکترم گف جفت چسبیده دستش رو کامل میدیدم که تا نزدیک شکمم اومده بود چنگ مینداخت تا ببینه جفت کنده میشه یا نه برای اینکه بی هوشم نکنه اخرش هم گف نمیشه باید کورتاژ شی فک کن حالا بچه عزیزم رو گذاشتم و رفتم اتاق عمل بی هوشم کردن و کورتاژ ولی همه این سختیها با یه لبخند پسرم در
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
