2737
2739
عنوان

مشورت

474 بازدید | 59 پست
سلام دوستان میخوام به مشکل من گوش کنید و کمکم کنید تا از عاقلانه ترین راه حلش کنم من و شوهرم 8 ساله که ازدواج کردیم شوهرم بلا فاصله بعد از ازدواج با من شغلش رو از دست داد اوایل با کمک خانواده هامون زندگی رو پیش میبردیم اما از بس دوره ی سختی مون طولانی شد که هر دو مون تصمیم گرفتیم دیگه هیچ کمکی نگیریم
ترجیح میدهم حقیقتی آزارم دهد تا دروغی آرامم کند.
همه ی تلاشمون رو می کردیم اما مشکلات اقتصادی تموم نمیشد و این روی حال و هوا و روحیاتمون هم تاثیر گذاشته بود من قبل از ازدواج تو ناز و نعمت بودم اما بعدش فقط سختی...... شوهرم رو دوست داشتم با کمک هم در صدد حل مشکل بودیم
ترجیح میدهم حقیقتی آزارم دهد تا دروغی آرامم کند.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
هرکس من و شوهرم رو میشناخت با اینکه از جزئیات زندگی مون خبر نداشت ولی به شوهرم میگفت زن خیلی با معرفتی داری قدر بدون تا اینکه 3سال پیش باردار شدم و همزمان با بارداریم کار و بار ایشون هم خوب شد هنوز بچم پا نگرفته بود که مجدد حامله شدم وضع شوهرم هم هر روز بهتر و بهتر میشد
ترجیح میدهم حقیقتی آزارم دهد تا دروغی آرامم کند.
2740
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687