یبار نووجون بودم رفتیم ختم بابا بزرگ مامانم اگه اشتباه نکنم
بعد مراسم رفتیم خونه ویلایی با همه فامیل
۱۲ ۱۳ سالم بود بعد رفتم تو حیاط دسشویی بعد در دسشویی بالاش از این شیشه ایا بود دیدم تو شیشه سایه یه نفرو بعد رفتم دم در دسشویی وایسادم و دیدم سیفونم کشید منتظر بودم بیاد بیرون ۱۰ دقیقه صبر کردم درو باز کردم هیچکی نبود