شوهرم میگه بچه رو پس بده به باباش

عزیزم خیلی ناراحت شدم براخودت ودخترت.بنظرم یمدت ب شوهرت محبت کن وقتی نیست ب دخترت برس و بهش محبت کن ولی اون اومد همش دور بچه نباش ک حسودی کنه.حرفاشو جدی نگیر اگه بقیه خصوصیاتش خوبه سعی کن یجوری زندگیتو اروم کنی ک حرفی نزنه 

مادرت یعد فوت پدرت ازدواج نکرد؟

نه عزیزم

ازت متنفرم میدونی با این کارت زندگی بچرو نابود کردی بعد رفتی شوهر گرفتی در عرض پنج ثانیه؟

معلومه شوهرتو بیشتر دوس داری که واسه این رفتارش موندی

ای گفتی. اینجا یکی تاپیک زده بود دو ماه بود عقد کرده بود می خواست بچه دار شه که شوهرش و مجبور کنه برن سر خونه زندگیشون! خودش بچه بود رسمن. سنش هم پایین.

چقدررررر راحت دل میشکونی😔

اسی من خودم نزدیک 20 سال تنها زندگی کردم. تنهای تنها بدون هیچ پشتوانه ای. نه پدر مادری داشتم نه پدربزرگ مادر بزرگی یه خواهر دارم که شهرستانه. نهایت دیدارمون سالی یک باره. فقط خودم بودم. همیشه هم برچسب دختر سن بالای ترشیده و ... روم بود. همه جا هم فکر می کردن می خوام شوهرشون و بدزدم و ...  ولی من به هیچ جام حساب نکردم خودم خونه اجاره کردم خودم اسباب کشی کردم ... دهنم صاف شد ولی منت سرم نبود. احساس تنهایی هم کردم گریه هم کردم ولی اول و آخر دستم و گذاشتم روی زانوم و بلند شدم. خیلی هم  آدم با شرایط تو دیدم. تو  از درون آدم ضعیفی هستی. دلیلش اینه که تنهایی بهت فشار آورده. به جنس مرد وابسته ای . و به خاطر همین وابستگی به یه رابطه دیگه تن دادی نه به خاطر عشق و علاقه. این مردی هم که باهاش هستی ایشالا که با وجود اعتیادش خوب باشه ولی اینو بدون الان اولشه. اولش همه خوبن. من نمی خوام ناراحتت کنم ولی  فکر می کنم این دلایلی که می گی همش توجیهه.

منونی نیم برات دعا میکنیم انشالله گره ازکارت بازبشه🙌

مندوبارازهمسرم جداشدم بعد چندماه  مث سگ پشیمون شدم چون دیدم اصلا نمیشه ولشون کنموازدواج کنموبرم ازطرفی هم بدون پدر شرایط نگهداری نداشتم برگشتم الان زجرمیکشم خیلی اسیب روحی دیدم ومیبینیم منتهی تویه خونه ایم ونگران نیستم الان بچم کجاست

آفرین به شما.دقیقا درست میگی

عزیزم شرایط شما فرق میکنه چون ازدواج نکردی ماها تو۱۵ شوهرمون دادن نه تحصیلاتی نه شغلی تاچشم بازکردیم مادرشدیم وعرق درزندگی وبدبختیاش مادرک میشی  هورمونای بارداری خیلی حالتو بدمیکنه بعدش افسردگی بعدزایمان اگراین وسط شوهربدومشکلات اضافه شه باوحودبچه داغون میشی اصلا باخودت مقایسه نکن ادم خودش باشه وخودش یه جوری گلیمشوازاب مبکشه بیرون منتهی  ماهاخونواده ای تداشتیم ک اجازه بدن خودمون باشیم 

خدا ان شاءالله به دلت آرامش بده و دل شوهرت نرم بشه🙏

[QUOTE=189993711]با اینکه دخترم بی نهایت مهربونه و‌ بهش محبت میکنه. میگم خدایا این چطور دلش میاد بگه ببر این‌بچه رو😭 ...[/QUOTE عزیزم دخترت چند سالشه؟ گلم این بچه هان که برامون میمونن موقع پیری به دردمون میخورن مخصوصا دخترا  توروخدا همه جوره پیش دخترت بمون تنهاش نذار این جور مردی ارزش نداره

به خونواده ی شوهرت بگوبچه داری به همه نشونش بده مرگ یبارشیونم یباروقتی همه فهمیدن بعدیمدت حرفاشونم تموم میشه شمام ازاین عذاب نجات پیدامیکنین دخترت گناه داره گلم حقش نیست اینهمه عذاب بکشه

عزیزم من درباره استارتر گفتم. الان استارتر مگه 15 سالشه؟ یه دختر ده ساله داره تجربه زندگی داره. پس افسردگی بعد از زایمان و ... رو خیلی وقته که رد کرده. ارایشگری هم که بلده. تازه وجود بچه به آدم انگیزه بیشتری می ده و اینکه احساس تنهایی نمی کنی و اون بچه هم چند سال دیگه بزرگ می شه خودش کمک حالت می شه تو کارها.

البته اینو بهش اعتقاد دارم که آدمیزاد اگه خودش بخواد هر کاری و می تونه انجام بده. اگه نخواد و سستی کنه از زمین و زمان بهونه و توجیه جور می کنه.