شوهرم میگه بچه رو پس بده به باباش

نگاهی به تاپیکا قبلت کردم خانم دخترت بزرگ شده شوهرت ازت جوان تره وقرصا وداروهای تحریک کننده ومخدر استفاده میکنه باچه جراتی دخترو توخونه این شوهر نگه میداری گلم بده دست پدر یا مادر بزرگ پدری یا پدر مادر خودت مرتب برو سربزن کم خیلی کم بیارش خونه خودت مگر از جفتش تکون نخوری نه روز نه شب .من مشکوکم 

والا معنای مادر واسه ما فرق میکنه ،شاید مادرای شما جور دیگه بودن،نظر من همینه دوست نداری مشکل خودته

دقیقا وقتی بدوننن زن مصمم هست ساکت میشن

یه مادر تحت هیچ شرایطی نباید بچه اش رو تنها بزاره .. هیچ شرایطی .

من خودم دخترم دو سالش بود که جدا شدم .‌. چهار سالش بود که ازدواج مجدد کردم و از روز اول با شوهر دومم طی کردم که اگر منو میخوای فقط کنار دخترم باید بخوای .

خدا رو هزاران بار شکر که شوهرم واقعا دخترم رو دوس داره و از بچگی بهش بابا میگه و الان دخترم ۱۰ سالشه از یه پدر و دختر واقعی با هم بهترن 

الان یه دختر دو ساله دارم شوهرم قسم میخوره اول دختر بزرگم رو دوس دارم بعد کوچیکه رو .

هنوزم با وجود این شرایط همیشه بهش گوشزد میکنم که روزگاری اگر بنا باشه انتخاب کنم بین شما دو نفر مطمعن باش انتخابم دخترمه .

هیچوقت ام اجازه ندادم دخترم خونه باباش بره حتی برای یک ساعت تا به امروز فقط باباش اجازه داره بیاد اینجا ببینتش و بره .

برای دخترت اینقدر ارج و قرب قائل باشه که کسی جرات نکنه بهش بگه بالای چشمت ابروعه .

بنظرم بشین منطقی با شوهرت فعلیت حرف بزن ، اگر دیدی باز مخالفه، ازش جدا بشو، بچه ات مهم تره، چون تو مسئول به دنیا آوردنشی، شوهرتم اگر انسان بود و انسانیت داشت اینطور رفتار نمیکرد

افرین به شما

استاتر  جان کاش مادر شما یا مادر همسرسابقتون بچه رو نگه میداشت اینجوری بچه ارامش بیشتری داشت

همون اول اشناییمون تا از دلتنگی برای بچه هام گفتم همه تلاشش این بود بریم ببینمشون کاری که حتی خانوادم جسارتشو نداشتن اون به جنگ با پدر بچه ها رفت با ده تا وکیل حرف زد هنوز حرفی از ازدواج نبود بینمون و تا من چشمام پر میشد از اشک اون زودتر از من اشک میریخت و دیدم که چه پدر عاشقیه برای بچه های خودش که تو این شرایطن و چقدر انسانه

ممنونم عزیزم

نه عزیزم اتفاقا بچه اینجوری حس میکنه نه پدر داره و نه مادر 

یعنی در عین حالی که پدر و مادر داره هیچکدوم حاضر نیستن کنارش باشن 

ازدواج این شکلی که با آه یه طفل معصوم شروع بشه سرانجامی نداره، به خواهرت بگو صبر کنه یک مورد بهتر عاقل فهمیده و انسان بیاد سراغش

نه عزیز کاملا برعکسه

مردی که بچش پسر میشه بیشتر پابند زندگیش میشه چون مردا کلا احمقند و پسر پرستن

واقعا دلم به حال همچین بچه های که قربانی نادانی دونفر میشن میسوزه و دختر تو تنها و آخرین  قربانی نیست! کاش بجای ناله و غرغر کردن همون اول خودت رو درست میکردی بجای اینکه از یه آدم اشتباه دیگه به اشتباه دیگه پناه ببری بخاطر دخترت هم شده بود اول خودتو رو درست میکردی که بتونی مستقل زندگی کنی بتونی یه زندگی سالم برای دخترت فراهم کنی از اولش فقط به فکر خودت بودی و خودخواهی هات وقتی کم آوردی از دل سوختن برای بچه ت استفاده میکنی!! جای دخترت تو پرورشگاه بهتره تا شوت شدن اینور اونور اونم تو این سن حساس ! فقط روح‌و روانش رو دارید تباه میکنید!!!

این از دیدگاه شما هست 

ولی خونه پدر کتک بخوره خونه مادر بی احترامی بهش بشه پدرومادر میخواد چیکار 

اگه خونه مادربزرگ باشه مادربزرگ و پدربزگ بغلش میکنن  براش وسایل میخرن بازار میبرنش شبا بهش قصه میگن هرروز رو لب بچه خنده میشینه و دلش نمیشکنه 

پدرومادر هم الان نیان بگن بچم بچم  خب از اول به فکر این چیزا بودن دا 

بنظرت اسی با شوهرقبلیش بود اینقد دلش خون و چشاش گریون بود که الان هست 

فقط میتونم بگم دمت گرم بااین همه اقتدار