2777
2789


ولی اکثر پسرا یا سیگارین یا مشروب خور یا اهل رفیق بازی و اینا یا چیزای دیگه ای که میخوامو ندارن




بعدشم واقع گرا هستم ی چیزی در حد خودم میخوام میتونم دلم بخواد با یکی ازدواج کنم که پورشه داره خونشم ولنجک حتی خواستگار اینجوری داشتم طرف اصلا خونش دبی بود خلبان بود ولی به خاطر همین تفاوت رد کردم هر کسی با رده خودش باید بره حالا یکی دو درجه بالاتر اشکال نداره ولی نه اینکه خیلی خیلی بالاتر یا پایین تر

چرا رد کردی میدادی به من اون پورش داره رو😐😂😂😂

من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت " در تهاجم با زمان آتش زدم ، کشتم" من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم " یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم " من زمقصد ها پی مقصودهای پوچ افتادم " تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم "  من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت . بهارم رفت . عشقم مرد . یارم رفت

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من خاستگار خلبان داشتم از این خبرا نبود یه خونه تو مرزداران خریده بود با کلی وام‌.  

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
من خاستگار خلبان داشتم از این خبرا نبود یه خونه تو مرزداران خریده بود با کلی وام‌.    

خب اون کلا خانواده اش پولدار بودن 

منطورم این بود که کلا باید بری با هم سطح خودت 

نه پورش نداشت عزیزم خونه اش دوبی  بود

همونننن 😂😂😂 بخدا شانس داریااا دختر😂

من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت " در تهاجم با زمان آتش زدم ، کشتم" من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم " یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم " من زمقصد ها پی مقصودهای پوچ افتادم " تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم "  من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت . بهارم رفت . عشقم مرد . یارم رفت
نه همه گفتن چیز عادی میخوام گفتم در حد خودم میخوام من که ردش کردم مبارک صاحابش 😁

تو که دانشجوی مامایی هستی آخرش برا خودت خانم دکتر میشی چرا انقدر به ازدواج فکر میکنی

وزن اولیه ۶۸.۸۰۰ ، ماهی دو کیلو کاهش با رعایت و کم خوری و کالری شماری (بدون ورزش)، وزن فعلی بعد از ۷ ماه ، ۵۴.۴۰۰    تو زندگی اگه درست موندن و به موقع رفتن رو یاد بگیری همیشه محترمی 
تو که دانشجوی مامایی هستی آخرش برا خودت خانم دکتر میشی چرا انقدر به ازدواج فکر میکنی

خیلی نیاز به یک همراه و همدم دارم

واگر نه مشکل مالی و ازادی و اینا ندارم پدر مادرم خیلی خوبن و ارامش دارم کنارشون 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز