2737
2739

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ای بابا هی چند دفعه توضیح بدم چند بار گفتم من خودم روان شناسم و بهش خندیدم چون با این همه ادعا خودش ...

ناراحت نباش عزیزم بلخره یقشری همیشه در صحنه حاضر هستند برای انتقاد و تخریب و نظرات مخالف اون موضوع درک نکردش و همه انسان ها از مطالب درک یکسانی ندارن پس لزوم نداره ناراحت بشی عزیزم 

در زندگیت همراه خوب داشته باشی یعنی خدا باهاته

من ی بار تو سایت ی آقا تاپیک زده بود ی عکس گذاشته بود ک من طعم شیرین مادری رو نچشیدم 

منم اسم کاربریش  رو نخوندم و نوشتم انشالله ب حق فاطمه زهرا ب زودیه زود دامنت سبز بشه 

بعد دیدم همه دارن بهم میخندن 

یهو استارتره گفت از اونجایی ک من اقام و دامن ندارم هیچوقت سبز نمیشه🥴

حس کردم دیگه ادم قبلی نمیشم انقد خجالت کشیدم تا چند شب 

2731
اره..وای چرا نوشتم وضعیت 😂😂😂😂لحظه ای داشتم کامنت مینوشتم اصلا تو جوو نی نی سایت نبودم 🤦‍♀️🤦‍♀️ ...

اشکال ندارن🤭😆 امضام درباره یه فرد واقعی هست.

امضامو بخونید کودکم کودک بمان دنیا بزرگت میکند!بره باشی یا نباشی گرگ گرگت میکند.کودکم کودک بمان دنیا مدادرنگی است،بهترین نقاش همکه باشی باز رنگت میکند... این داستان یکفرد واقعیست.دختر تیر ماهی هستم فوق العاده مهربونم.😍قول دادم که بدنشوم...بهترین دوستم خداست.دختری بارویاهای بزرگ😍🤩 داستان یکفردراگفتم .کسیکه اگر ازبغلش رد می‌شدیم نفهمیدیم چه کرده.ازاومثل بقیه نپرسیدم چرا.چون جوابی نداشت به جز یک سکوت طولانی وکمتراز دودهه زندگی کرد🖤درچشمانش نگاهی انداختم پرسیدم زندگی یعنی چه؟نگاهی کرد گفت بگذار داستانی برایت تعریف کنم:روزی از چهار راه عبور میکردم پسربچه ای رادیدم،کمتر ازده سال داشت همراه گاری کوچکش دستفروشی میکرد به او نگاهی انداختم درچشمانش شرارت دیدم هم معصومی بچگی.خانواده ای فقیرداشت با سیزده خواهربرادردیگر.فرزندچهارم بود (مجبوربود به دستفروشی) منتظر ماندم بقیه داستان را بگوید از محل زندگی پسربچه گفت :درحاشیه کشور زتدگی میکرد جایی فراموش شده ازیادها رفته جایی با وسعتی بسیاربامردمانی که دستان چروک بسته شان تنهادلگرمی زندگی ست!جاییکه ازشدت فقر بچها مجبورند به تغیر روال زندگی!جاییکه خداهم شایدفراموشش کرده.سالهابعد نوجوانی رادیدم سی دی میفروخت و شبهابادوستانش در کوچه بازارپرسه میزدخانواده ای درکنارش نبود فراموشش کرده بودنداومرده بود.سالها بعد وقتی اتوبوسی اتش گرفت سری بریده شد شیون مادری به هوا رفت واشک دختر بچه ای درنبود پدرخشک شد،یادش افتادم.اورفته بود محکوم بودبه اسلحه دست گرفتن.یک روز زمستانی پسربچه رادیدم سرش پایین بودنگاهش کردم.این بود انچه میخواستی؟سکوت کردگریه کردوجیغ های مادری را تحمل میکرد که میگفت چرا؟😓بعضی وقتا شرایط تایین میکند که قاچاقچی شوی یا مهندس محل زندگی ات تایین میکنددستفروش شوی یا دکتر !زندگی یعنی درلحظه ای خندیدن دستان کوچک بچه فقیررا گرفتن.زندگی یعنی باخیالی دوربه یار فکرکردن زندگی یعنی درحاشیه کشور امیدجریان داردگرچه کودکان شناسنامه ندارند گرچه دختران هیبت مردی راتحمل میکنند گرچه سنه شان کم است زندگی یعنی از پسربچه عبرت بگیر شبیهش نشو.زندگی یعنی از ته دل خندیدن یعنی فرداروشن است یعنی دست بنده ای گرفتن که اینکار کاربندگیست👌🏻🤗
شوهر من هیچ استعدادی از قبیل در اوردن صدای بوقلمون و خر و... نداره😂😂🤣🤣

شوهر من تقلید صدای هر کی رو انجام میده.از بچه تا مرد گنده

کاش تو بودی توی سرنوشتم،کاش غم مهمان دائم خانه ی دلم نبود.کاش فقط با خیالت طی نمیشد زندگی من.
شوهر من خیلی جدیه و کمی ترسناک هر کی از بیرون میبینه میگه نمیترسی از شوهرت ، ولی تو خونه ی رفتارهای ...

وای داداش منم اینجوریه😂تو بازار دستمو میگیره بعد بقیه رو شکله ماشین میبینه مثلا میگه خوب ترانه از ماشین جلویی میخوام سبقت بگیرم شیب جاده سر بالاییه الان میزنم رو دندهع سنگین بعد سرعته قدماشو زیاد میکنه میزنه جلو سبقت که گرفت عین ماشین سرعتشو کم میکنه دیگه گاز نمیده بعد میگه عملیات با موفقیت انجام شد.منم درحال غش کردنم از خنده😂😂😅به آخوندا هم میگه ماشین پلیس.هروقت میبینتشون میگه اوه ترانه حجابتو رعایت کن ماشین پلیس داره رد میشع😂😂

2740
چه درد ناک نابود شدی ک

آقا این داستان چی بوده پاک شده تو کفش موندم

باورم نمیشه.امروز۹۹/۴/۴واسم پیام اومد که تاریخ دفترچه بیمه انقضا شده و من متوجه نشده بودم.خدایا شکرت.چند سالی میشد که دفترچه ی من به انقضا نمیرسید.خودت بقیه راهو یاورم باش
به مسی هم بگو بگه یکم مس ببراش بفرسته😂

😂😂

فعلا عشقش رونالدوئه بخدا اونقدری ک عاشق اونه عاشق هیشکی نیس

🙂"ننگ بر سربازی که بعد از جنگ خشابش پر باشد..."🙃 یه عهد با خدا بستم...قول دادم ک خیریه بزنم و سرپرستی چند کودک رو برعهده بگیرم خیلی برای رسیدن ب این هدفم جنگیدم خیلی زخمی شدم ولی دست بردار نبودم تمام امیدم امساله رسیدن ب این هدف بستگی ب رسیدن ب هدف دیگه ای داره میشه لطفا برام دعا کنید امسال بهشون برسم....😔❤
من ی بار تو سایت ی آقا تاپیک زده بود ی عکس گذاشته بود ک من طعم شیرین مادری رو نچشیدم  منم اسم ...

😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 واااای مردم از خنده رسما 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز