2777
2789

یعنی تا گفت شاخ در آوردم گفتم :مامان بابا که زندس

بعدش گف :نه همش سرکار بود

یکم فک کردم دوباره تعجب کردم گفتم: خودتم سرکار بودی که

گف :نه من چن ساعت بیشتر سرکار نبودم

دوباره گفتم:بابا که اختلاف کاریش فقط با تو 1 ساعته

یهو گفتم اصن من که همیشه مهد بودم خودت وقتی کارت تموم میشد میومدی دنبالم

یهو دوباره گف: سه سال شیرمو بهت دادم

یکم کرمم گرف دوباره گفتم :خودت گفتی شیر نداشتم ی سال فقط بت شیرمو دادم

یهوگف:میفهمی قیمت شیر خشک چقدر بود

گفتم:اون موقعه ها که همچی خیلی ارزون بود

یهو جیغ زد گف :برو درستو بخون دانشگاه قبول شی پشت کنکور بمونی راه برگشتی نیس بدو دو ساعته داری با من کل میندازیو...


طفلک🤭🤭

بهترین دیالوگی که توی عمرم شنیدم:امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...💔

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

😂


تو مرا آزردی!...که خودم کوچ کنم از شهرت!تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت!تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " تمامِ دلتنگى هايم را برايش نوشته ام؛خط به خط...روز به روز...ساعت به ساعت...اما ميترسم!ميترسم از اينكه بخواند و با پوزخندى از كنارش رد شود!ميترسم از اينكه بخواند و با يك "مرسى" گفتن،تمامِ تصوراتم را خراب كند!ميترسم از اينكه يك نفر قبل از من،تمامِ اينها را برايش گفته باشد!شجاعتم تا همين حد بود؛"برايش نوشتن"من جراتِ ارسالش را ندارم! یه صلوات برای آرامش دلم😔

خخخخ واقعا 

حسادت یعنی سم بخوری و منتظر باشی طرفت بمیره.غبطه یعنی ذره ذره آب شی و کسی نفهمه و به کسی آسیب نرسه .اما خدایا ازت میخوام کمکم کنی  تا نه حسادت کنم نه غبطه بخورم و نه مقایسه کنم زندگیمو با کسی به جاش بصیرت و هوش و توان و کمک بده تا بتونم مدیریت کنم.خدایا آدم بدخواهو از طمع به زندگیم منصرف کن و هدایتش کن چون خودت شاهدی واسه کسی بد نخواستم .خدایا به منی که حداقل اینارو میفهمم(حالا بماند عمل کنم ...تازه شروع کردم... دیر فهمیدم..) میشه کمک کنی؟میشه یه کم دل غصه دارمو شاد کنی هیجان برا ادامه پیدا کنم .من که اونقدر ایمانم بالا نیست  که با امید خالص هیجان پیدا کنم،خاطرات و زخما و اشتباهاتمم هست عمر و جوانی  و سلامتی رفته هم هست .خدایا من به هر خیری که به سمتم بفرستی محتاجم...خدایا هرکی اینو خوند به آرزوهاش برسونش و به خاطر خوبی دوستم به من هم کمک کنhttps://harfeto.timefriend.net/16283464688873
با اجازتون الانم کتابو باز کردم جوشیو گذاشتم لای کتاب دارم زمین شناسی میخونم  

😂😂😂😂😂😂 می گن طرف وسط دعوا نرخ تعیین می کنه!! بحث شماست!!

در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی، نکته اینجاست که من راز نگه دار ترم
چرا پدر مادرا وقتی کم میارن به طور ناگهانی میرن سراغ درس نخوندن و کار نکردن؟😂😂😂😐😐😐

دقيقا 😂😂😂

تو مرا آزردی!...که خودم کوچ کنم از شهرت!تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت!تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " تمامِ دلتنگى هايم را برايش نوشته ام؛خط به خط...روز به روز...ساعت به ساعت...اما ميترسم!ميترسم از اينكه بخواند و با پوزخندى از كنارش رد شود!ميترسم از اينكه بخواند و با يك "مرسى" گفتن،تمامِ تصوراتم را خراب كند!ميترسم از اينكه يك نفر قبل از من،تمامِ اينها را برايش گفته باشد!شجاعتم تا همين حد بود؛"برايش نوشتن"من جراتِ ارسالش را ندارم! یه صلوات برای آرامش دلم😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز