اقا این مادر شوهر من دوران عقد منو زد.. مارو از خونش بیرون کرد... خودش اومد خاستگاری اما بعد عقد گف جدا بشید مام جدا نشدیم... هرزو با شوهرم دعوا... شوهر بد بختم16سالش بود ک منو گرف منم14بعد شوهرم مجبور شد بعد دیپلم درسو ول کنه و کا کنه.. مامان بابای منم لج کردن جهیزیه ندادن... شوهرم هنش کا ک پول اجاره خونه رو در بیاره با اینکه مادر شوهرم 3تا خونه داش... بخدا ب همین ماه قسم شب اول زندگیمون رو موکت خوابیدیم یخچال و گاز بخاری حتی نداشتیم... الان ک پول گرفتیم مادر شوهرم گف من تو اون س طبقه نیستم برید اونجا... تو این چند وقته ک تو خراب شده مادر شوهرم هسم نه من رفتم خونه اون ن اون اومده اینجا.. اما دورا دور کلی باهم دعوا و فحش کشی کردیم
حالا مادر شوهرم زده زیر حرفش و میگه من دارم برمیگردم تو ساختمونم.. منکه میدونم همه کارامو قراره حرف کنع... من دلم نمیخواد حتی قیافشو ببینم