گلم بازم داستان گزاشتی تگم کن😘
اسی جان ممنون داستان قشنگی و طولانی بود خیلی زحمت کشیدی اما من همش حس میکنم این رها بود که زیر پای ژیار افتاد و زنش شد وگرنه چرا پرستو وقتی همون اول کار که میفهمه به ژیار میگه مهرمو بده ژیارم قبول میکنه ولی بازم میاد روستا و به رها و مادرش توهین میکنه چرا بعدا پرستو به ژیار میگه بچه رها رو بگیر با هم زندگی کنیم مگه پرستو یکی دیگه دوست نداشت مگه به ژیار خیانت نکرد چرا بی سر وصدا مهرشو نگرفت و جدا بشه یا چرا همش دنبال خراب کردن رها پیش ژیار بود چرا میخواست که ژیار و رها میونشون خراب بشه مگه با جدا شدن ژیار از رها ژیار به پرستو پول می داد اگه دقت کنید سر ازدواجش با ژیار خیلی چیزا با همدیگه همخوانی نداشت ولی در هر حال بازم داستان قشنگی بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
