من خودم امروز ظهر مهمون داشتم.یه 10 نفر هم بودن. باهاشونم معذب بودیم.یدفه همینجوری که داشتیم حرف میزدیم.من گفتم مرغ چقدر گرون شده.دیگه از سسفره به بهونه آب آوردن بلند شدم.خیلی بد بود😓.
ی سریم ت ختم بابابزرگم خندم گرف در حدی ک اشک چشمام میومد بعد دیدم اطرافیان دارن بم نگاه میکنن و عمم و مامانم هی چشم غره میرن 😂😂منم واسع اینکه طبیعی جلوه بدم الکی صدا گریه در میآوردم آخرش مهمونا رفته بودن گفته بودن نوه کوچیکش چقد گریه میکرد معلوم بود چقد دوسش داره🤣🤣🤣🤣
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
من الانم ک الانه همش میخندم تا حالا ندیدم ی روز ناراحت و بی حوصله باشم یا لبخند میزنم یا میخندم😂🙂
خیلی بده.من بعضی موقع ها موهامو میرختم جلوی صورتم که معلوم نباشه.چون حسینیه ام داشتیم برای محرم مراسم میگرفتیم من میرفتم تو پله ها میشستم تا خندم نگیره.بیشترین جایی که خندم میگرفت مراسم های عذا داری بود😂😂😐
خیلی بده.من بعضی موقع ها موهامو میرختم جلوی صورتم که معلوم نباشه.چون حسینیه ام داشتیم برای محرم مراس ...
من مامانم بدبخت همش حرص میخوره از دستم 😂😂ابجیمم میاد میگه انقد نخند کلا ت فامیل ب خوش خنده معروفم ولی وقتی عصبی شم ب هیچی نمیخندم و فقط خودم از خودمم میترسم😐😂