سلام دوستای گلم ترخدا کمکم کنین من هیشکیو ندارم )دوست منظورمه)که باش درد و دل کنم دلم داره میترکه...
بچه ها من خیلی دپرسم من فقط یه خواهر دارم برادری ندارم همیشه دوسداشتم شوهرم نثل پسر خانواده باشه ولی نیس...دوس دارم جوری که برا خانوادش کار میکنه و به فکره اینورم اینجور باشه ولی نیس خیلی فرق میزاره بین دو خانواده ولی هروقت بهش میگم میگه نه تو اشتباه میکنی کلا منو درک نمیکنه خیلی خستم واقلا نمیدونم چیو بمویسم اینقد که زیادن دلم داره میترکه خیلی عصبیل هی باید حواسم بهش باشه ابرومو جلو خانوادم نبره یا یهو چیزی نگه خانوادم ناراحت شن چون اینجور خودم هزار برابر ناراحت میشم...امروز زولا بازی کرده یه دخترم تو اد لیستش بوده بهش ک میگم میگه من اد نکردم نمیدونم چجوری اد شده بهش میگم تو خاینی تازه عصبانیم شده کلی باهام دعوا کرده میگم مگه خیانت فقط چیزای دیگس بعد منو ننیزاره تنها برم جایی دلم داره میترکه خیلی تنهام هرچیم بهش میگم درکم نمیکنه که دلم سبک شه یه دختر ۲ ساله دارم خستم خیلی تو همه چی استرس دارم از غراشو عصبانیتاش همش استرس میگسرم هیچ اختیاری ندارم بیشتر تو فکر مامان بابامم دوس دارم اختیارم دست خودم باشه هرکاری میخام براشون کنم همش روزا به این چیزا فک میکنم که اگه مامانم اینا کمک بخان من باید با شوهرم اول خرف بزنم یا تو فکر غرا مسخرش باشم کاش شما بفهمین چی میگم کلی بغض دارم چی کنم خداااا
آروم باش عزیزم هیچ کس هیچ کس هیچ کس ارزش این نداره ک الان بترکی از غصه
باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
هر وقت كاري پيش اومد ي جوري شوهرت راضي ميكنه از الان عصه چيو ميخوري
بعدشم هي غصه ميخوري مشكل پيدا كني بايد مزاحم مادر پدرت بشي سر پيريشون
باشوهرتم دعوا كني اونا غصه ميخورن
پس ب خودت و بچه و شوهرت برس اونام راضين
ني ني سايت رو دوست دارم همتونو دوست دارم از تنهايي در امدم دوست پيدا كردم جايي برا درد دل پيدا كردم از تاپيك هاي مفيدتون كليييييييييي چيز ياد گرفتم تاپيك من خودم را دوست دارم صميمت ممنوع افروديت بودن مديريت مالي عشق هاي منيد 😘😘😘😘😘😘😘 با من هم دعوا شده اينجا تهمت هم زدن براي من ولي اينجا حسنش بيشتر از ضررشه تو تاپيك خيانت يا مادر شوهر هم يا نميرم يا اگه برم دقت ميكنم ب راهكار هايي كه تو كامنتا ميدن و ميشه تجربه و درس برام.
هیچ پسری جای پسر خانواده رو نمیگیره ولی میتونی اگه آدم منطقی هست با درد دل و حرف زدن بهش بفهمونی که ...
ادم نیس که بفهمه برا کوچکترین چیز تاراحته اوایل خیلی تلاش میکردم که ناراحت نشه یا این حسو داشته باشه ولی بهم در طی زمان ثابت شد تازه کمتر بیاد خونمون بهتره از هرچی دعوا نمیسازه همش توقعه مثلا اوایل میگفت چرا فقط هفته ای یه بار بریم خونتون برا غذا خوردن یا میگفت کاری داری استفاده کن از خانوادت از حرفاش حالم بهم میخوره
تو باید هر کاری میخوای واس مامانو بابات بکنی ب اون ربطی نداره روزی که زنش شدی مامان بابا داشتی دیگه ...
غیر مستقیم دخالت میکنه مثلا میگم منو ببر اونجا این کارو میخام کنم میگه خاهرتم میاد اگه نیاد اون حرصش میگیره که چرا من بیشتر کار کردم...وای ایچی نمیدونین ازش چیو بگم
منم خیلی جلوی خانوادم شرمندم از کاراش مامانم اینا بعد چند ماه با دست پرررر اومدن خونمون سر سفره شوهرم همش گوشی دستش بود باهاشون سرددددد بعد ننش اینا از شهرستان میومدن ۲هفته ازشون پذیرایی میکردم با مهربونی دلم داره اتیش میگیره خواهر