واقعا هیچوقت یادم نمیره بچم بود خو .رفت سرمزارش میگن زن زائو نباید تا چهل روزشو نگهداره من پریروز رفتم دیدنش بقران انگار خدا از پشتم زد ی قطره هم از چشم اشک نیومد برا دخترم بریزم همینطور خیره شدم نگاش کردم برگشتم اونم شب با چراغوه گوشی دنبال مزار دخترم میگشتم
ایشالا بعد از چند وقت باردار میشی بچت سلامت میاد بغلت این روزا کم رنگ میشن عیب نداره مصلحت خداست دخترم الان رو پامه بخدا دیونه شدم از دست شلوغ کاریاش توام یه روز میشه میگی وای کلافه شدم از دست بچم انقد که شلوغ میکنه
به امید اون روز عزیزم
با خودم گفتم خدا مبیینی ی مادر تو این تاریگی شب دنبال مزار دخترش میگرده 😭
تو شوک بودی
من خواهرم تا 6 ماه کارش گریه بود
روزی چند ساعت میرفت سر مزارش
تا اینکه یه مامانه دیگه که بچه 7 سالش فوت شده بود کتاب درآغوش نور1 رو هدیه داد ب خواهرم
بعد خوندن اون و دو جلد بعدیش کم کم اروم شد
الانم بارداره
چی شد ک فوت کرد. منم تو ۳۴هفتگی بندناف گره خورد و فوت کرد الان ۲۴روزه ک گذشته اما همچنان یا گریه میکنم یا ناراحتم . خدا بهمون صبر بدت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
