2737
2734
عنوان

دیشب رفتیم خونه خواهرشوهرم

312 بازدید | 32 پست

عیدیشو بردیم براش چن دقیقه نشستیم دم در واحدش بهش میگم سلام سال نوتون مبارک و از این حرفا ج سلامم نمیده با سر سنگینی میگه ممنون بعدش رفتیم نشستیم رفته تو اتاق چندین دقیقه درو بسته بعد ک اومد رفته ته خونشون نشسته ب ماهم محل نمیداد واقعا قبلش هیچ اتفاقی نیفتاده بود بینمون اصلا نمیتونم درکش کنم 

شاید از چیزی دلخوره و نگفته

خیلی خستم خدایا کمکم کن تنهام نزار پشتم باش راهو بهم نشون بده و خودت هرجور صلاح میدونی به طرز عجیب و معجزه وار زندگیمو بگردون فقط از خودت میخوام خدایا که همیشه پشتم باشی و نگاهت رو ازم نگیری❤همه چیو بخودت سپردم تو درست کنی بهترین حالت و بهترین مدله درست شدنه کمکم کن🥺♥️الهم صلی علی محمد و ال محمد وعجل فرجهمتهش بد نیست اگ بد بود بدون تهش نیست😊با قلبای مهربونتون برای خواسته ای ک تو دلمه دعا کنید ممنون😘♥️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شکم بر اینه که چون با پدرشوهر مادرشوهرم رفتیم شب قبلش مادرشوهرم گف شام بریم من گفتم نبابا میوفته توی زحمت بعد از شام بریم میگم شاید مادرشوهرم انداخته گردن من گفته میخاستیم شام بیاییم فلانی گفته نه 

2728
2740
به خواهراش هر سال عیدی میدیم مگه شما نمیدین

به خواهر من و شوهرم، وقتی اومدن خونمون، پول می‌ذاریم تو پاکت و می‌دیم. 

ولی آخه شما گفتی رفتیم خونشون عیدی بدیم.

نویسنده‌ی سه اثر چاپ شده و  روزنامه‌نگار  کلیک===>خاطره زیبای زایمانم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687