من بچه طلاقم بابام هي مامانمو ميزد طلاق گرفتن از ٤ ماهگي مامان بزرگم منو بزرگ كرزد بابامم بهم محبت نكرده يارانمو ميخوزه زن گرفته و يه پسر داره
ما خيلي از لحاظ مالي فقيريم بابابزرگم كه معلوله و گدايي ميكنه و يه پيكان دازه منو مامان بزرگمم ميريم كارگري
٤ تا عمه دازم ازم خوششون نمياد يه دختر عمم قراره دماغشو عمل كنه اين هفته خوشمل ميشع خوشبخالش منم ارزوم بود عمل كمم نميتونم هي ميگه قزازه عمل كنه دماغم كوچيك ميشع وقتي دختراي فاميل دو خم جمع ميشن نميرم پيششون يه جا ميشينم و يه گوشع با خودم
چون اونا زيبان دماغشون كوچولويه لونا پدر و مادر خودشونو دازن اما من نه
شرايط خوندنم ندازم نميدونم چيكار كنم ن كسي دوسم دازه ن هيچي از عمه هامم از همشون متنفزم