2733
2734
عنوان

شماهابه دعاو طلسم و اینا اعتقاددارید ؟

| مشاهده متن کامل بحث + 758 بازدید | 54 پست

اصلا تا حالا شنیدید یکیشون بگه نه مشکلی ندارید دعا هم نیاز ندارید پول هم نمیخواد به من بدید و ... همشون احتمالا میگن وای وای خیلی وضعتون پیچیده هست پول بدید پول بدید ...

زین دایره مینا خونین جگرم می ده ... تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خدا نکنه گرفتار جن بشین انوقت بدجور اعتقاد پیدا میکنین

😓😓😓😓😓😓😓😓 حاضرم تو ی تشت پر عقرب برم ولی فقط اسم جن نشنوم😑😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓

عکس پروفم خودمو عشق جدیدمیم:/❤
وای نذار مامانت به قهقرا ببرتت گرچه میدونم مقاومت در مقابل نزدیکان خیلی سخته😐 جادو کوچکترین قدرتی ...

منم همین گفتم  باورندارم خدافقط قبول دارم 

بیجاره ها برای خوب شدن حالم به هردری میزنن😔

باتموم قدرتم پای بچه هام وامیستم و زندگیشون میسازم ❤
2731
اصلا تا حالا شنیدید یکیشون بگه نه مشکلی ندارید دعا هم نیاز ندارید پول هم نمیخواد به من بدید و ... هم ...

دقیقا

باتموم قدرتم پای بچه هام وامیستم و زندگیشون میسازم ❤
ینی واقعا طلسم شدم  دعانویس ک رفته ازشههرهای دیکه نصف شب میان پیشش تادعابگیرن

شمارونمیدونم ولی اعتقاددارم چون واسه مادرست کردن البته پیش یکی دیگه هم بروبینم نظراون چیه 

بعدازداغ مادرم شادی به تقویمم برنگشت
اره هس ولی برا باطل شدنش پیش یه ادم مومن بری بهتره البته اول از همه باید از خدا کمک بخوای قران بخونی ...

خیلی ادم اای مومنی هستن و پول هم هرجقدخودت بدی قیمت ندارن اصلا

باتموم قدرتم پای بچه هام وامیستم و زندگیشون میسازم ❤
😓😓😓😓😓😓😓😓 حاضرم تو ی تشت پر عقرب برم ولی فقط اسم جن نشنوم😑😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓

سخته یه ماه مثل دیونه ها شده بودم

گفتند محبت کنید از محبت خارها گل میشوند                           مامحبت کردیم کسی گل نشد خودمون خار شدیم                   خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایی که بهم دادی ❤
منم اعتقاد دارم  ولی به هر دعا نویسی نمیشه اعتماد کرد گلم چون شاید بدتر بشه  مشکل شما چی ...

زندگیم بهم خورده و عصبی و افسرده هستم 

باتموم قدرتم پای بچه هام وامیستم و زندگیشون میسازم ❤

یه شب که پسرم مریض بود رو پام بود ساعت ۳ نصف شب یه لحضه رومو برگردوندم طرف پنجره از جلوی پرده سفید یه چیز سیاه بلند شد من جیغ کشیدم شوهرم اومد فهمید خودش از فرداش که آفتاب طلوع میکرد سر درد های من شروع شد نمیتونستم خودمو کنترل کنم بچه هام میزدم مادرشوارم گفت براش دعا بگیر دعانویس گفته بود که به چشمش اومده دعارو بدون پول نوشته بود

گفتند محبت کنید از محبت خارها گل میشوند                           مامحبت کردیم کسی گل نشد خودمون خار شدیم                   خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایی که بهم دادی ❤
سخته یه ماه مثل دیونه ها شده بودم

وای عزیزم چجوری بودن من قبلا تو خواب حس میکردم یکی کنارمه الانم حس میکنم حشره ای چیزی رو دستمه از خواب میپرم میبینم چیزی نیس

برا حاجت دل منم دعا میکنین؟؟؟😢😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز