با پسره تو دانشگاه قرار باشه دو نفری یه پروژه ای رو کامل کنید و استادتون مجبوری شما رو باهم هم گروه گذاشته چون هردو تو کارهای تحقیقی بهترید
بعد وقتی با پسره تو یه کلاس تنها نشستید و اون روبروی شما نشسته...و شما خیلی جدی دارید طرح اولیه مینویسید برای کار مشترکتون که زود به استاد بدید و وقت ندارید..
یه دفعه سرتون رو بیارید بالا و ببینید با حالت خیلی بد و یه خنده موذیانه رو لباش داره قسمت سینه شما رو یجوری ببخشید با لذت نگاه میکنه😷😡 و اصلا هم متوجه نشه شما سرتون رو بالا آوردید و دارید قیافه چندشش رو میبینید...و وقتی صداش زدید به خودش بیاد عنتر آقا😡
من هنوز تو این گروهم و اصلا هم موضوع تحقیق رو دوست ندارم...این پسره هم رو مخم هست همش...هر دفعه باهاش میرم سر قرار که با استاد در مورد تحقیقمون صحبت کنیم و کارا رو انجام بدیم از این اداها داره همش.. به استاد هم نمیتونم بگم نمیخوااااام باهاتون کار کنم