بهش گفتم دوسش ندارم بارها بهش گفتم این دفعه از دقم ی طوری گفتم که باور کرد
احساس میکنم که دوسش ندارم ولی خب دوس ندارمم که برنجه...نمیدونم چمه حس میکنم افسرده شدم همش عصبیم و پاچه میگیرم
حرفای بدی بهش زدمو غرورشو شکوندم
ترو خدا یه چیزی بگین برم بهش بگم از دلش درآد