2777
2789
عنوان

از شغل همسرم خجالت میکشم

| مشاهده متن کامل بحث + 2237 بازدید | 51 پست

پز زیر پوستی

آرزومه خونم تکمیل بشه برم داخلش فرشام پهن کنم وسیله های بنجلمم بچینم بعد خودم وسط خونه ولووو شم هرکی زنگ زد گفت کجای بگم خونه خودم 🥰🥰🥰منو خدا دقیقه نود درست کرد اینم داشت در کارگاه می‌بست بره دیگه یه تیکه گل آمد زیر پاش همینجوری یه چی سر هم کرد گذاشت تو کوره نه پولی نه قشنگی نه اندام نه شانس نه کوفت نه زهر مار هیچی صبم در کوره باز کرد دید خیلی چیا کم دارما گفت بذار بره مردم ببینن بخندن دلشون شاد بشه دیگه  شوتم کرد رو زمین حالام اینجا تک تنها هیشکی محل سگ بهم نمیده هر چی خودش صدا میزنم انگار نه انگار شما پولی مالی قشنگی اضافه نداری بهم بدی حیرونم ناموسا🦙🦙😯😯😯

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا؟خیچ شغلی خجالت اور نیست.جامعه نیاز به همه مشاغل داره

اخرین ها همیشه یهویی میان......اخرین دیدار اخرین بوسه اخرین لبخند و .... اونوقت تو میمونی و یه دنیا دلتنگی... تا دیر نشده بهش بگو😔
حس میکنم اینجا برره اس شمام از افعال معکوس استفاده کردی🤐

اره گوجه تلخه

پیاز شیرینه😂

برا ظهور آقا وخوب شدن مامانم و آرامش خونه ها از جمله آرامش خانواده و خونه مادرم صلوات خدا خیرتون بده ان شاءالله الهی آمین

اگه خدایی نکرده دزدی میکرد یانون حروم برات میاورد باید خجالت می کشیدی عزیزم خدا روشکر کن کار داره و بیکار نیست 

از سرزنش دوست تا مضحکه دشمن /تاوان تو را می‌دهم هر روز/ آرزوهام همیشه آرزو موندن

دوروز گشنگی بکشی کلاس گذاشتن بر نی نی سایتیا یادت میره 

المان🤢خارججججججج

پزوووووووووو#  

باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂                     
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز