همسرم امروز صبح با داداش رفت باغشون ..
مادرشوهرمم تازه زنگ زد گفت میایی بریم شاهچراغ 😑گفتم نه عمه خیلی دوس دارم بیام ولی دلم درد میکنه چون باردارم سختم بود
حوصلم سر رفته☹دلم برا پسرم کباب میشه وقتی درو باز میکنم انگار از قفس آراد شده الهی بمیرم الان رفته تو اتاقش داره خودشو سرگرم میکنه😢😢😢بخدا جیگرم کباب شد وقتی گریه میکرد 😢😢😢
ب همسرم گفتم زودتر بیا بریم چمران آراد یکم بازی کنه گفت ساعت۱ میام 😢😢😢