من خیلی خواستگار دارم...اما ازدواجم نمیشه ک نمیشه...هیچکی به دلم نمیشینه.اونی هم میشینه یهو به هم میخوره همه چی
کسی بوده مث من؟ک الان ازدواج کرده؟چیکارکردین؟به خدا سپردین؟الان چاره ای جزسپردن ب خداندارم اما همش ته دلم اشوبه نکنه اونی ک خدامیخواد من نخوام...
به تجربه هاتون نیازدارم لطفا بگین تا بلکه یکم امیدوارشم
عجله نکن صبر و توکل به خدا
ازدواج نکن جیگر که بعدش همش حسرت میخوری اگه کسی رو پیدا کردی عاشقش باشی اونم عاشقت بود ازدواج کن
عزیزم شرایطونکاکن اینجوری پیش بری نمیتونی ازدواج هندونه سربستس
منم همینطورم
مثل تو
من تو سن 24 سالگی خیلی خاستگار داشتم ولی خب همه رو رد می کردم چون منتظر شوهرم بودم
اونی که خدا میخواد یه آدم خوش اخلاق و مومنه، که نباید بخاطر بی پولی ردش کنی
عکغیر از این اگه باشه ردش کنی ایرادی نداره
مال من که یهویی شد
دوس پسرم یهو بعد ۴ سال گفت میخوام دیگه ازدواج کنیم من خسته شدم از بلاتکلیفی
بعد دیگه ازدواج کردیم
قسمتت نیست منم عین تو بودم خیلی سخت پسند بودم خیلیم میومدن ولی من خوشم نمیومد ولی قسمتت هر چی باشه همونه
تا تو نخوای خدا نمیخواد عزیزم
باورکن ذره ای مادیات برام مهم نیس...همین ک چهرش ب دلم بشینه ودرحد خودم باشه...فرهنگ خانوادش بپسندم وشخصیتش ب دلم بشینه برام کافیه...مثلا نامزدم هیچی نداشت تازه کارش شروع کرده بود یه ماشین خریده بود اما چون دیدم پسرفعالیه جوابم مثبت بود ولی بهم خورد
ب نظرت توقعم زیادیه؟؟؟
