تابستون بود بارون میومد من زیر درخت نارنج توی حیاط خونه پدری نشسته بودم بوی نم بارون و بوی درخت نارنج تمام وجودمو پر از عطر خوشبختی کرده بود من دختر همون بارونیم که بعدازظهر تابستون اون سال میبارید
عزیزم من با یکی یک ساله دوستم مرداد میان خواستگاری چله حدیث کسا بخونم از حضرت زهرا کمک بخوام جوابمو میده؟ میخوام اگه به خیرمه با هم ازدواج کنیم اخه خییییلی همو دوست داریم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.