دقیقا. چون من خودم خونگرمم کسی بیاد خونم از جون و دل براش مایه میزارم. زنگ میزد فلان چیزو برام درست کن بیام. روز تولدم بهترین رستوران دعوتش کردم کافی شاپ و اینا. بعد من تولدش رفتم.کادوی خوبم بردم به زور یک چایی بهم داد حتی نگفت وایستا گفت جایی کار دارم. باید برم. دیگه دوستیمو تموم کردم. یک طرفه فایده نداره
عزیزم هرکس یه موقعیتی داره
منم تا جوونتر بودم خیلی کمتر دوستامو میدیدم
حتی گاهی خونه مامانم قرارمیذاشتم
چون خانواده شوهرم خیلی رو مخم بودن و همش به همسرم میگفتن خانمت رفیق بازه
اما یه چند سالیه پسرم که بزرگ شده اوضاع فرق کرده
ان شاءالله کنار خانواده خوش باشی گلم
با اجازه استارتر عزیز
سلام دوستان روزتون بخیر
من کارشناس ارشد روانشناسی بالینی هستم و دارم یه کار پژوهشی داخل شهر اصفهان انجام میدم که نیاز دارم افرادی(خانم و اقا) که مبتلا به اختلال پانیک هستند یه سری پرسشنامه انلاین رو پر کنند ...
دوستانی که مبتلا به این اختلال هستند، اگر هر کدومتون مایل به همکاری بودین به من اطلاع بدین تا لینک پرسشنامه رو براتون ارسال کنم
همکاری شما میتونه به ما کمک کنه تا شاید درمانی مناسب و راحت برای بهبود شرایط و حال عزیزان مبتلا به این اختلال رو تهیه کنیم
ممنونم از بزرگواریتون
آدم بخاطر شکم مهمونی نمیره عزیزم
جریان این دوست شمارونمیدونم ولی من سه ساله ازدواج کردم به ندرت پیش اومده کسی رو دعوت کنم بخاطر شرایط اقصادیمون حتی خانواده هامون خیلی دوس دارم همه رو دعوت کنم هرچند همسرم دوس نداره زیاد با کسی گرم بگیره ولی بیشتر بخاطر وضع مالی نمیتونم کسی رو دعوت کنم درحالیکه همیشه خونه فامیلا دعوت شدیم چندها بار و خداییش کسی هم توقع نداشته ازمون ،هرکسی هم اومده خونون پذیرایی مفصل نداشتیم هرچند خجالتم کشیدیم ولی چ میشه کرد
خب ک چی؟شاید بنده خدا نداشته
منم یبار رفتیم خونه یکی از فامیلا مجبوری شب موندیم صبح تو خونشون حتی نونم نداشتن بدن ب ما
مادرشوهرش نون و پنیر اورد واسشون من خودمم خیییلی شرمنده شدم و خجالت کشیدم گفتم کاش نمیموندیم تا اینا اینجور شرمنده نشن
ببخشید استارتر ولی متنفرم کسی میره خونه دوست یا فامیل بعد میاد پشت سرش بد میگه
این خیانته
امضا نداده بوده که عالی پذیرایی کنه
شما دوست صمیمی نیستین
چون معنی صمیمیت رو نمیدونین
