2737
2739
عنوان

حتما بخونید واقعا قشنگه🌹

144 بازدید | 6 پست

روزی مردی نزد عارف اعظم رفت و گفت من چندماهی است در محله ایی خانه گرفتم روبه روی خانه ی من دختری بامادرش زندگی میکند.هرروز وگاهی شب مردان متفاوتی آنجا رفت و آمد دارند.مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست.

عارف گفت شاید اقوام باشند گفت نه هرروز از پنجره نگاه میکنم گاه بیش از ده نفر متفاوت میایند بعد از ساعتی میروند.

عارف گفت کیسه ایی بردار برای هر نفر سنگی داخل کیسه بیانداز بعدچندماه با کیسه نزد من بیا تا میزان گناهشان را بسنجم.

مرد با خوشحالی رفت و چنین کرد.بعدچند ماه نزد عارف آمد و گفت من نمیتوانم کیسه را حمل کنم ازبس سنگین است شما برای شمارش بیایید.عارف فرمود یک کیسه سنگ را تا کوچه ی من نمیتوانی بیاوری چگونه میخاهی بابار سنگین گناه نزد خدا بروی؟حال برو به اندازه ی سنگها حلالیت بطلب و استغفار کن..چون آن دوزن همسر و فرزند عارفی بزرگ هستندکه بعداز مرگ وصیت کرده دوستان و شاگردانش در کتابخانه ی او به مطالعه بپردازند.ای مرد آنچه دیدی واقعیت داشت اما حقیقت نداشت.همانند توکه درواقعیت مومنی اما درحقیقت شیطان...

بیایید دیگران را قضاوت نکنیم🌹🌹🌹

وقتی میگم خواهرام منظورم جاریمو خواهرشوهرم هستن.من تک فرزندم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

💖🌹💖

 🌹  بزن رو گل...               ♥... عـاشقـی را بـایــد از شـاملــو یـاد گـرفـت، بـه "آیــــدا" میگفــت :"خــــدای کــوچــک مــن"... ♥.                              کارمارو بالاخره همه پس میدن دقیقا همینجا...!💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

همسایه

کاملیایی | 2 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز