2737
2739
عنوان

خاطرات حمام رفتن دهه شصت و هفتاد

| مشاهده متن کامل بحث + 5802 بازدید | 130 پست

هیچی خواهر، مامانم خیلی دیر به دیر مارو میبرد حموم(نمیتونید بچه داری کنید بچه نیارید)

همیشه ام موهامون رو چتری گوگوشی کوتاه میکردن که زحمت حموم کم بشه😬

تو حمومم شکنجه هرچی کف بود میریختن رو سرمون تو چشمامون..اون قسمت آخر که حوله رو میاوردن خیلی خوب بود😁


خدایا میشه نی نی مون رو بی زحمت بدید😔خیلی وقته منتظرم..خدایا میشه اونجا مواظبش باشی و بهش بگی که مامانت خیلی دوستت داره انقد تلاش میکنه بیای تو دلش؟🥰🥰خدایا میشه بهم آرامش بدی بتونم دووم بیارم بدون اون؟خدایا میشه اجروثواب مادرهارو به منتظرای بچه هم بدی؟😔😔😔😔

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من مامانمم جمعه ب جمعه منو ک از قضا بچه هم نبودم فکر کنم هفت هست سالم بود میبرد حموم🙄(بقیه ی روزای هفته خودم میرفتم کم و‌بیش)

با ی کیسه و سفیدآب میفتاد ی جونمون،دلمه دلمه پوست تنمون رو میکند🙄😬کاملا سرتاپا قرمز  آتشین ک میشدیم سرمون ی مقنعه ی زرد زشت میکرد🙄روش ی روسری نخی آبی نفتی میبست😁روش ی کلاه میذاشت🥺با حوله روی اون نقاط قرمز شده ی بدنمون محکم میکشید خشک بشه😐روش دوباره هزار لایه میپوشوند😕 جنازه مونو میفرستاد بیرون🥺

الان میفهمم مامانم چطوری اینقدر ریلکس بود در طول هفته،فکر کنم میذاتش اخر هفته ها حرصشو با کیشه کشیدن رومون خالی میکرد😁

2731

من یادمه داداشم بدنیا اومده بود مامان میخواست از بیمارستان بیاد،چمشمتون روز بد نبینه خالم خواست منو ببره حموم ک تمیز باشم ، منو با آب داغ حموم کرد فقط ۸ سالم بود منو کیسه کشید و بعدشم آب داغ میریخت  روم موهامم همچین جنگ میزدا سررررخ شده بودم آتیش گرفتم فکرکنم یه ساعتی منوداشت میشست 😂😵😵🥵🥵

مامانم میشست پشتم  منو میزاشت لای پاش همین میسابید انگار دیگ نذری ام موهای پاش که اصلا معلوم نبوداااا ولی مثل  تیغ میرفت تو کمرم  اینگونه  شد که دیگع تو عمرم  لیف نزدم احححححح نهایت صابون بمالم 

هیچی خواهر، مامانم خیلی دیر به دیر مارو میبرد حموم(نمیتونید بچه داری کنید بچه نیارید) همیشه ام موها ...

آخ گفتی....مامان منم شاغل بودن تا موهامون از روی گوشمون میومد پایین تر سریع میبردن قارچی میزدن🥺اونوقت همه ی دوستام کلی موهاشونو میبافتن و مدل میدادن😑بعدشم ک بزرک شدم موهام فرفری شد دیگه اصلا بلند نشد بیشتر از ی حدی😁خلاصه ب دلم موند 

2738

مامانم وقتي سرمو بايه عالمه كف ميشست واس اينكه وول نخورم صورتمو ميچسبوند به شكمش بخدا چندبار تا مرض خفگي رفتم....يبارم خاله ام بردم حمام اينقدر كيسه كشيد تموم بدنم زخم شد گريه كردم به همه نشون ميدادم😂😂

لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم
مامانم میشست پشتم  منو میزاشت لای پاش همین میسابید انگار دیگ نذری ام موهای پاش که اصلا معلوم نب ...

😂😂😂😂😂😂😂😂😂منم کیسه میبینم پرت میکنم اونور تا مدتها هم بعد اینکه تنها میرفتم حموم فقط شامپو بدم میزدم و تمام....

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687