2733
2734
عنوان

خاطرات حمام رفتن دهه شصت و هفتاد

5801 بازدید | 130 پست

خیلی فک کردم البته قبلا هم تاپیک زدم گفتم یکم شاد بشیم بخندیم خواهشا شرکت کنین یکم بخندیم من که مامانم منو با حریف کشتی کج اشتباه میگرفت موقعی که میخواست بخصوص سرمو بشوره چنان فنون کشتی کج اجرا میکرد که دیگه عمرا میتونستم فرار کنم وای موندم چیجوری زنده موندم شماچی یادتونه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

مامانم میبردم اگه میرفتم بازی با شونه میزدتم 

باکیسه هم می افتاد به جونم انگاررررر تو عمرم تا حالا حموم نرفتم

ثروت به سمت من می آید ثروت من چیزایی هست که دوست دارم ☺
2738

حموم برای من بمعنی هزاران ساعت انتظار بود.مامانم منو خواهرمو میزاشت با آسباب بازی هامون تو حموم میرفت کاراش و میکرد😕😐

کیا با وجود همه سختی هاش دوست دارن چهارتا بچه داشته باشن؟😄 ریپلای کنین همدیگه رو پیدا کنیم😃

میبردنمون توحموم باکیسه می افتادن ب جونمون 

بعد ازحموم ک درمیومدیم قدرت نفس کشیدنم نداشتیم ازخستگی یه پیرهن پشمی میپوشوندن تمون جلوبخاری ازشدت خستگی ازهوش میرفتیم

مامانمم هی ب بابام میگف ببین تمیز شدن وسبک شدن چ زود خوابشون برد😂😂😂

افکارت روزیباکن زندگی به اندازه فکرهای توزیبامیشود❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز