اولین واکنش شما به خبر بارداریتون چی بود؟

منم 5روز عقب انداختم سرگیچه داشتم رفتم دکتر خواهرم گفت براش ازمایش بارداری بنویس گفت مگه باید باردار باشه خواهرم گفت اره فرداش بی بی زدم مثبت بود زن زدم خواهرم گفتم دوتاخطه یعنی چی گفت شاید مثبته رفتم نشون مادرشوهرم دادم اونم نمیدونست فرداش رفتم ازمایش بعدخونه مامانم بودم زن داداشم رف ازمایش گرفت رفته بود از شوهرم مشتلوق گرفته بود ظهرش مادرشوهرم پدرشوهرم اومدن خونه بابام پول شکلات ریختن رو سرم انگشتر دستم کردن کلا 10ماه بود عروسی کرده بودم خلی خوشحال شدن الان بچم 5سالشه دوساله برا دومی تلاش میکنم نمیشه 😢

مثل من، منم خیلی گریه کردم. حتی هر کاری کردم که نباشه ولی به خوابم اومدو من تسلیم شدم. 

ولی شوهرم از اول گفت دل به حکمت خدا بسپار برامون بد نمیخواد حتما اینم یکی از همون خوبیا هایی که باید باشه تو زندگیمون. ولی من هنوز تو شوکم. 

اخه اصلا اقدام واسه بارداری نبود شوهرم بعد ۴سال گفت یبار رابطه بدون جلوگیری داشته باشیم من خودم تنبلی شدید داشتم اصلا امکان نداشت باردار بشم اونم فقط با ی بار رابطه ک تازه تقریبا کنترل شده بود.وقتی فهمیدم خواستم بندازمش رفتم سونو گفت ۱۴هفته ای سریع برو ان تی رفتم ان تی ی کوچولویی رو دیدم ک دستوپا میزد از همون موقع دیگه دلم رفت واسش.ایشالا باردار میشی عزیزم اصلا بهش فکر نکن من قصدم واسه بارداری دوسال بعد بودش تحت رژیمم بودم ک دختر بشه حتما اما هم ناخواسته حامله شدم هم با اینکه یسال تحت رژیم بودم پسر شد هرچی خدا بخواد همون میشه عزیزم

عزیزم‌انعقاد خون هم دادی؟یادمه یه خانمه‌یه فاکتور تو آر اسپرم دی ان‌ای شوهرش مشکل داشت بچه هاش نمیموندن.دارو شوهرش خورو

حتما

تجربه بی بی چک مثبتو ندارم که بدونم چکارمیکنم.خدا قسمت کنه

منم دوساله دارم بی بی منفی میبینم شوهرم میگفت متنفرم از بی بی چک

بله همه رو، مشکلی نبود

همسرم بچه می‌خواست من نمی‌خواستم

ولی خب سقط شد

ببین من اصلا انتظار بارداری نداشتم واسه همون شوک شده بودم و عصبانی بودم

ان شاالله به زودی همه منتظرا

ساعت زنگدار   

   خب تاریخشون نزدیک هم بودگفتم من که زحمترو میکشم دیگه تولدشون یکی بشه اقتصادی هم هست.یک هفته هنوز وقت داشتم  به زور اوردمش بیرون .

تازه سالگردازدواجمونم چندروز بعدشه هرسه تارو تویه روز میگیریم 

😂😂😂😂😂

چ باحال 😍😍😍😍

خدا حفظشون کنه برات عزیزم 💖❤️💖❤️

من دل به حکمت خدا سپردم ویارمم خیلی سخته هلاک یه قطره ابم ولی نمیتونم بخورم همش باید سروم ببندم که کمبود اب نداشته باشم. ولی دیگه دارم سعی میکنم با بچه ارتباط بگیرم و دوستش داشته باشم. 

امیدوارم برای شما هم یه بچه به وقت و زمان مناسب بیاد دلتون شاد بشه